پیش زمـینـه ها و پی آمد های بحران اوکراین
بهزاد مالکی، پیش بینی کامرسانت درباره آیندۀ برجام تیر 1393
آذرخش
روش تحلیل ما بر این اصل متکی هست که بحران های سیـاسی و حکومتی درون هر جامعه، درون تحلیل نـهائی، ناشی از تضادهای طبقاتی و منافع اقتصادی متضاد موجود درون آن جامعه اند، تضادهائی کـه تکامل مـی یـابند و در اثر تکامل درونی و کنش و واکنش با محیط خود درون لحظۀ معینی موجب رویداهائی مـی شوند کـه بیـانگر «تغییراتی غیر عادی» درون جامعه هستند. پیش بینی کامرسانت درباره آیندۀ برجام اگر طبقۀ پیشرو اجتماعی و توده های پائین مُنادی این تغییر و اجرا کنندۀ آن باشند، این «تغییرات غیر عادی» خصلت انقلابی بـه خود مـی گیرند. پیش بینی کامرسانت درباره آیندۀ برجام اما اگر بخشی از طبقۀ حاکم ارتجاعی و یـا یک نیروی مرتجع دیگر به منظور پیشبرد منافع خود بـه زیـان بخش دیگر و نیز بـه زیـان پائینی ها تغییر را رهبری کند، «تغییرات غیر عادی» حاصل از آن درون جهت منافع طبقات پائین جامعه نخواهند بود. از سوی دیگر هیچ چیزی خلق الساعه نیست بلکه وضعیت کنونی هر چیزی متکی بروضعیت و حالت گذشتۀ آن و نیز کنش و واکنش آن با پدیده های دیگر هست که خود درون حال تغییر دائمـی اند. درون چارچوب چنین نگرشی، به منظور توضیح علل، مضمون و پیـامد رویدادهای اخیر اوکراین بررسی خود را تحت عنوان های زیر ارائه مـی دهیم:
نگاهی گذرا بـه تاریخ اوکراین
واقعه نگاری مختصررویدادهای اخیر
تصویری ازاوضاع اقتصادی جامعۀ اوکراین و تضادهای آن درون سطح داخلی و خارجی
جریـان های حاکم بر اوکراین و ماهیت طبقاتی آنـها
بخش های مختلف بورژوازی اوکراین
احزاب سیـاسی مـهم اوکراین
« انقلاب نارنجی »چه بود؟
مضمون مبارزۀ «اپوزیسیون» با یـانوکوویچ
اتحادیۀ اروپا
- صندوق بین المللی پول
- منافع و درگیری های ژئوپلیتیک
- پیـامدهای محتمل رویدادهای اوکراین
نگاهی گذرا بـه تاریخ اوکراین
اوکراین ،سرزمـینی هست قدیمـی از اسلاوهای شرقی، کشوری پهناور بـه وسعت 603628 کیلومتر مربع با جمعیتی حدود 46 مـیلیون نفر، کـه بین 7 کشور لهستان، اسلواکی، مجارستان، رومانی، مولداوی، روسیـه و بیلوروس قرار دارد کـه در گذشته درمنازعۀ مـیان امپراتوری های باستانی وامروزه درون تقابل قدرت های جدید قرار گرفته هست .سرزمـینی کـه در دوران باستان (300 که تا 700 قبل از مـیلاد) بخشی از امپراتوری سکاها بشمار مـیرفت – کـه به زبان ایرانیـان باستان تکلم مـی د- و در دوران متاًخر تر درون کنار امپراتوری بیزانس ،قدرتی مـهم درون اروپا بود. دولت اسلاو کیف درون قرن نـهم بـه قدرتی با اهمـیت تبدیل شد .که از دریـای بالتیک که تا دریـای سیـاه گسترش داشت درون سال 988- مـیلادی پرنس ولادیمـیر با پذیرش مذهب مسیحی، مردم را بـه این مذهب کشاند. درون سال 1054- باجدائی پاپ از کلیسای شرق،اوکراین بـه ارتدوکسی روآورد. با این وجود که تا به امروز اقلیتی کاتولیک بویژه درمـیان ساکنین مناطق غربی وجود دارد. دولت کیف دراثرحملات مغول ها درون قرن 12 واختلافات درونی ضعیف گردید.
در قرون 14و15- اوکراین تحت سلطۀ دو قدرت بزرگ همسایـه، لیتوانی و لهستان قرار گرفت.که موفق شدند مغول ها را از خاک اصلی اوکراین بیرون کنند. بخشی از تاتارها درون سواحل دریـای سیـاه و شبه جزیرۀ کریمـه باقی ماندند.
در قرن 17- انقلابی دهقانی بـه ضد فئودال ها و سلطۀ لهستان ،(1654-1648)-بخش شرقی اوکراین را از زیر یوغ آنـها خارج کرد و دولت مستقل کازاک (l’Etat cosaque) را بـه وجود آورد.[با قزاقستان و قوم قزاق اشتباه نشود] کـه بیش از یک قرن دوام آورد. استپ های حاصلخیز اوکراین و سواحل دن و دنیپر بـه طور مداوم مورد طمع ورزی های قدرت های همسایـه بـه ویژه دولت مسکویت بود و سرانجام دولت کازاک بین قدرت مسکو و جمـهوری دو ملت (لهستان- لیتوانی) تقسیم شد. درون زمان کاترین کبیر امپراتریس روسیـه تقریبا تمامـی بخش شرقی رودخانۀ دنیپر ،زیر سلطۀ روس ها قرار گرفت. بـه این ترتیب اوکراین 340 سال درون حوزهء نفوذ روسیـه باقی ماند، بـه استثنای گالیسی کـه زیر کنترل امپراتوری اتریش درون آمد کـه در 1867 بـه امپراتوری اتریش- مجار (austro-hongrois) بدل شد. بیداری ملی درون قرن 19- با گسترش زبان اوکراینی و رشد ادبیـات و روزنامـه ها بـه این زبان همراه بود.(زبان اوکراین ازرشته زبان های اسلاو و شبیـه روسی و الفبای آن سیریلیک است) اما امپراتوری روس با احساس خطر بـه منظور جلوگیری از رشد ناسیونالیسم ،استفاده از زبان اوکراینی را درون مدارس ممنوع اعلام کرد و به ادبیـات و روزنامـه ها پرداخت.
بعد از انقلاب فوریۀ 1917 درون روسیـه، اوکراین درون 23 ژوئن 1917 استقلال خود را بـه دست آورد. ولی مجلس عالی اوکراین (rada ) نتوانست استقلال سرزمـینی اوکراین را حفظ کند. از یکسو آلمان بخشی از خاک اوکراین را تصرف کرد و از سوی دیگر بخش های جنوبی اوکراین صحنۀ نبرد بین ارتش سرخ و روس های سفید بـه رهبری ژنرال دنیکین گردید. کوشش های متحدین اروپائی به منظور کمک بـه ژنرال دنیکین و ارتش سفید – موجب دخالتشان درون جنگ داخلی روسیـه شد. امضای عهد نامۀ برست- لیتووسک بین آلمان از یک سو و روسیـه و اوکراین از سوی دیگر و ناکامـی آلمان درون برپائی حکومت دست نشانده درون اوکراین- بـه این کشور اجازه داد درون 14 دسامبر 1918 بـه برقراری دوبارۀ جمـهوری توده ای اوکراین مستقل از روسیـه بـه ریـاست مـیخائیلو هروشوسکی Mykhaïlo Hrouchevsky اقدام کند. ارتش فرانسه بنادر ا
دسا و سباستوپول را اشغال کرد ولی درون مقابل شورش توده ای درون ماه های مارس و آوریل 1919 و مقاومت ارتش سرخ، بـه اشغال پایـان داده شد. حوادث فوق و تفوق نیروهای کمونیست، اوکراین را بـه حیطۀ نفوذ روسیـه کشاند و سرانجام درون 30 دسامبر 1922 – اتحاد جماهیر شوروی سوسیـالیستی از وحدت روسیـه – اوکراین- بیلوروسی و جمـهوری های قفقاز تشکیل شد.
اوکراین درون تقسیم کار جدید درون کشور شوراها دردورۀ استالین، کماکان بـه خاطر خاک حاصلخیزش درون استپ های جنوبی (معروف بـه خاک سیـاه) انبار غلۀ روسیـه باقی ماند و از سوی دیگر با ایجاد نیروگاه هیدرولیک برروی رودخانۀ دنیپر Dniepr- (بزرگترین نیروگاه هیدرولیک اروپا درون آن زمان)- درون چارچوب الکتریفیکاسیون روسیـه و اوکراین پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد و حوزهءمعدنی دونباس –Donbass – (ذغال سنگ و صنایع ذوب و استخراج فلز) اهمـیت زیـادی یـافت.
موقعیت اقتصادی اوکراین اهمـیت ژئو پلیتیک آن را افرایش داده است. اوکراین یکی از پهناورترین کشورهای اروپا هست و معادن غنی دارد. نیمـی از آهن و فولاد حکومت شوروی از اوکراین بـه دست مـی آمد. چهل درصد سنگ منگنز دنیـا درون دوران شوروی از اوکراین صادر مـی شد. منابع ذغال سنگ- جیوه- تیتانیوم- ونیکل را هم حتما به آن افزود
سرکوب های دورۀ استالین نـه تنـها احساسات ملی گرایـانـه وناسیونالیستی را مورد هدف قرار داد بلکه همۀ مخالقان سیـاسی را نیز درون برگرفت. بین سال های 1933-1931 دربحران کشاورزی کـه روسیۀ شوروی را فرا گرقته بود، اوکراین بـه طور ویژه آسیب دیده وقحطی و گرسنگی ناشی از آن،موجب مرگ چند مـیلیون نفرشد.که بـه قربانیـان هولودومور-Holodomor-معروفند.[حذف ازطریق گرسنگی] .
در 1954- خروشچف درون یک ژست استالین زدائی، با اعطای کریمـه بـه اوکراین بـه نوعی بـه مسئولیت حکومت شوروی درون این فاجعه وکشتارمخالفان سیـاسی صحه گذاشت. گسترش جنگ جهانی دوم درون شرق با اشغال اوکراین درون 1941- توسط آلمان آغاز شد. درون ابتدا بخشی از مردم اوکراین، بـه ویژه بخش های غربی کـه از لهستان ضمـیمۀ روسیـه شده بود، از آنـها بـه عنوان ارتش رهائی بخش استقبال د.ارتش آلمان(ورماخت) 220000- سرباز اوکراینی را درون 1943 درون واحدی بر ضد شوروی بسیج نمود. با پیشرفت آلمان درون مناطق مرکزی و شرقی ،مقاومت توده ای بـه ضد اشغالگران نازی افزایش یـافته وتا رسیدن ارتش سرخ درون 1944 ادامـه داشت. الحاق دوبارۀ اوکراین بـه اتحاد شوروی با مقاومت ناسیونالیست ها و گروه های راست افراطی مناطق غربی روبرو گردید و منجر بـه آن شد کـه در 1954 اوکراین و بلاروسی ،علیرغم پیوستن شان بـه اتحاد شوروی، دو کرسی مستقل درون سازمان ملل بـه دست آورند.
درسال های اخیر، تنـها بعد از فروپاشی دولت شوروی بود کـه ملی اوکراین درون 1989 تشکیل شد. و در 16 ژوئیـه 1990 زیر فشار نمایندگان دموکرات بیـانیۀ استقلال اوکراین اعلام شد ودر 24 اوت 1991با رفراندمـی بـه سر انجام رسید. 90 درون صد شرکت کنندگان دراین همـه پرسی بـه استقلال اوکراین راًی دادند. توافق مـینسک Minsk— درون 8 دسامبر 1991 با روسیـه، بـه جدائی اوکراین و بلاروسی رسمـیت بخشید. اوکراین یکی از پایـه گذاران وعضو جامعۀ دولت های مستقل (CEI) است.که ضامن روابط ویِژۀ جمـهوری های سابق شوروی بود.
اوکراین صاحب سومـین زرادخانۀ هسته ای جهان بازمانده از دوران شوروی بود بر طبق یـادداشت بوداپست (Mémorandum)-در مورد ضمانت امنیت اوکراین، درون 5 دسامبر 1994- درون دوران کوچما-این کشور مجموعۀ سلاحهای اتمـی خود را به منظور دفن بـه روسیـه تحویل داد و در ازای آن ایـالات متحدهء آمریکا و انگلستان و روسیـه، تمامـیت ارضی آنرا ضمانت د.
واقعه نگاری مختصررویدادهای اخیر
اوکراین امروزه درون آستانۀ یک انفجار درونی قرار گرفته و درشرایط جنگ داخلی و تجزیـه قرار دارد.
وضعیت بغرنج و پیچیدۀ امروز،نتیجۀ تحولات بزرگ اقتصادی- اجتماعی و سیـاسی درون آن درون طی 20 سال بین سال های 2014-1994- مـی باشد. من درون زیر ابتدا فهرست وار بـه این وقایع اشاره مـی کنم و سپس مفصل تر بـه تشریح آنـها مـی پردازم.
بعد از استقلال اوکراین درون اوت 1991 و اعطای حقوق خودمختاری بـه شبه جزیرۀ کریمـه درون ژوئن 1993- مـهمترین حادثه درون 21 نوامبر 2004 با انقلاب مخملی موسوم بـه «انقلاب نارنجی» رخ داد («انقلاب نارنجی» بعدا توضیح داده خواهد شد). کـه به انتخاب ویکتور یوشچنکو- لیبرال و طرفدار غرب منجر شد. درون اوت 2006 بـه دنبال شکست برنامـه های «اصلاح طلبان» ویکتور یـانوکوویچ سیـاستمدار روسوفیل نخست وزیر یوشچنکو شد. سرانجام درون فوریۀ 2010 درون انتخابات ریـاست جمـهوری یـانوکوویچ درون مقابل یولیـا تیموشنکو برنده شد.
در 21 نوامبر 2013- بـه دنبال تعلیق طرح توافق نامۀ همکاری با اروپا ،توسط یـانوکوویچ، تظاهرات وسیعی درون کیف آغاز شد. نقطۀ اوج این شورش، کشتار کیف درون 20 فوریـه 2014 بود کـه 75 کشته بـه جاگذاشت.- 21 فوریـه توافق سه گانـه -–troïka بین یـانوکوویچ و مخالفین بـه رهبری حزب «وطن» تیموشنکو و وزرای اروپائی امضا شد کـه با حملۀ تظاهر کنندگان و شبه نظامـیان اولترا راست بـه کاخ ریـاست جمـهوری و پارلمان، ملغی گردید. 22- فوریـه 2014-یـانوکوویچ مجبور بـه ترک کیف و فرار بـه خارکف شد.او از استعفا خودداری کرد. پارلمان طرفدار او راًی بـه خلع او داد.اولکساندر تورچینف (رئیس مجلس اوکراین معروف بـه «دست راست» یولیـا تیموشنکو) رئیس جمـهور موقت اوکراین شد و تاریخ انتخابات جدید را 25 ماه مـه قرار داد. یولیـا تیموشنکو کـه به اتهام فساد مالی درون زندان بـه سر مـی برد از زندان آزاد شد. 23 فوریـه زبان روسی بعنوان زبان دوم رسمـی درون نواحی شرقی توسط پارلمان لغو شد.امری کـه موجب تحریک بخش عمد�
�ء مردم روسی ربان این نواحی گردید. 27 فوریـه شبه جزیره کریمـه(1) تحت کنترل شبه نظامـیان هوادار روسیـه با حمایت نظامـیان روسی درون آمد.و درون 16 مارس 2014 با انجام یک همـه پرسی مردم کریمـه با 96.7 درون صد آراء بـه الحاق مجدد این ناحیـه بـه روسیـه راًی مثبت دادند. . بعدازفرار یـانوکویچ و جدائی کریمـه و راًی پارلمان درون مورد زبان روسی،بحران اکراین بـه نواحی شرقی و منطقهء « دونتسک-Donetsk» سرایت کرد و هواداران روسیـه سر بـه شورش برداشتند.وخواستار لغو این راًی و خودمختاری ایـالت دون باس «Donbass» شدند.( درون 13ماه مـه مردم این ایـالت با انجام یک همـه پرسی خواستار اتحاد دو جمـهوری مردمـی دونتسک و لوهانسک شدند) جمعهء خونین شـهر ادسا کـه به کشته شذن 42 تن از هواداران روسیـه درون یک آتش سوزی عمدی منجر شد؛به این اختلافات دامن زد.سرانجام درون 25 مـه درون انتخاباتی کـه عمدا» اهالی مناطق غربی و مرکزی درون آن شرکت د .آقای پدرو پروشنکو معروف بـه « پادشاه شکلات» یکی از ثروتمندترین مردان اکراین بـه ریـاست جمـهوری برگزیده شد
تصویری کلی ازاوضاع اقتصادی جامعۀ اوکراین و تضادهای آن درون سطح داخلی و خارجی
پس از فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین، سقوط اقتصادی این کشور از سقوط اقتصادی دیگر کشورهای بلوک شرق و از سقوط اقتصاد خودِ روسیـه نیز بسیـار بیشتر و عمـیق تر بود. بر اساس آمارهای رسمـی دولت اوکراین، درون سال 1999 تولید ناخالص داخلی واقعی اوکراین 60% نسبت بـه تولید ناخالص داخلی آن درسال 1990 افت داشت. این افت درون مورد لهستان 14% و در مورد مجارستان 18% بود. درون خود روسیـه افت تولید ناخالص داخلی درون سال 1998 نسبت بـه سال 1990، بـه حدود 40 % مـی رسید. تورم درون اوکراین درون سال 1993 از 10000% بیشتر بود و تا سال 1995 سه رقمـی باقی ماند. درون سال های نخست سدۀ بیست و یکم بیش از 30% از اهالی اوکراین زیر خط فقر بر اساس معیـار بانک جهانی [1.25 دلار درون روز] زندگی مـی د. (منبع: پیش بینی کامرسانت درباره آیندۀ برجام سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، اوکراین: ارزیـابی اقتصادی، 2007). حتی درون سال 2008 بیش از 70% جمعیت با روزی کمتر از 3 دلار بـه سر مـی بردند.
http://www.unian.info/society/170456-today-70-of-ukrainians-live-below-poverty-line-karpachova.htm
از سال 1996 که تا سال 2000 با یک رشته اقدامات پولی و مالی و نیز انداختن سنگینی بار تورم بر دوش کارگران از طریق کاهش مطلق مزد آنان، تورم یک رقمـی شد. طبق داده های سازمان بین المللی کار، مزدهای حقیقی کارگران اوکراین درون سال 1996 بـه مـیزان 3.5% ، درون سال 1997 بـه مـیزان 3.4% ، درون سال 1998 بـه مـیزان 3.8% ، درون سال 1999 بـه مـیزان 8.9% ، کاهش پیدا د (منبع:
http://www.ilo.org/public/english/region/eurpro/geneva/download/events/lisbon2009/dwreports/dw_ukraine_annex.pdf
کاهش مطلق قدرت خرید و سطح زندگی کارگران اوکراین تنـها مربوط بـه سال های نخست حکومت کوچما نیست بلکه درون تمام دورۀ بیست و چند سالۀ اخیر درون اوکراین وجود داشته است. ایرینا بِزلپکینا، سیمن وان برکوم و ماری لوئیز رائو درون گزارشی زیر عنوان «دورنمای بخش کشاورزی-غذائی اوکراین و نتایج آن به منظور روابط تجاری هلند»، ژوئن 2013 ، لاهه، کـه برای وزارت امور اقتصادی هلند تهیـه شده، درون نموداری نشان داده اند کـه در فاصلۀ 2003 که تا 2011 مزد اسمـی درون اوکراین تقریبا 2.7 برابر شده درون حالی کـه قیمت متوسط غذا و نوشابه های غیر الکلی تقریبا 5.8 برابر افزایش یـافته است. با توجه بـه اینکه درون اوکراین، مواد غذائی حدود 40% هزینۀ زندگی کارگران را تشکیل مـی دهد مـی توان گفت کـه مزد حقیقی کارگران اوکراین درون فاصلۀ 2003 که تا 2011 تقریبا نصف شده است: منبع:
https://www.wageningenur.nl/upload_mm/8/3/a/8e511e03-c583-4d1e-80a3- 143043ac9030_LEI%20Rapport%202013-045%20vBerkum_DEF_WEB.pdf
اکنون نظری بـه یک رشته شاخص های مـهم اقتصادی کنونی اوکراین بیـاندازیم.
نرخ بیکاری درون او کراین: جدول زیر نرخ بیکاری درون اوکراین را درون فاصلۀ سال های 1995 که تا 2013 نشان مـی دهد:
2004
2003
2002
2001
2000
1999
1998
1997
1996
1995
سال
8.6
9.1
9.6
10.8
11.5
11.9
11.3
9.8
10
14.8
درصد بیکاری
2013
2012
2011
2010
2009
2008
2007
2006
2005
سال
8.6
8
7.9
8.1
8.8
6.4
6.3
6.8
7.2
درصد بیکاری
(منبع: economywatch.com و http://ukrstat.org/en/operativ/operativ2013/rp/rp_reg/reg_e/rbn_2013_e.htm)
جدول زیر نرخ تورم درون اوکراین را از سال 1995 که تا 2013 نشان مـی دهد:
20
13
20
12
20
11
20
10
20
09
20
08
20
07
20
06
20
05
20
04
20
03
20
02
20
01
20
00
19
99
19
98
19
97
19
96
19
95
سال
0.22
0.57
8
9.4
15.9
25
12.8
9
14
9
5.2
0.7
12
28
22.7
11
16
80
375
تورم
(منبع: صندوق بین المللی پول و http://www.gdpinflation.com/2013/11/inflation-rate-in-ukraine-from-2000-to.html
تولید ناخالص داخلی اوکراین و سرمایـه گذاری داخلی و خارجی درون این کشور
تولید ناخاص داخلی اوکراین از سال 1995 که تا پایـان 2013 بر اساس نرخ مبادلۀ ارزی، و بر اساس برابری قدرت خرید بـه قیمت های جاری و نرخ رشد واقعی اقتصاد اوکراین درون جدول زیر آمده است:
سال
مـیلیـارد دلار(بر اساس نرخ مبادلۀ ارزی)
مـیلیـارد دلار(بر اساس برابری قدرت خرید)
نرخ رشد
1995
37
164,8
-12,1
1996
44.6
151,2
-9,9
1997
50.2
148,9
-3,2
1998
41.9
147,8
-1,8
1999
31.6
149,6
-0,2
2000
31.3
162,1
5,9
2001
38.0
181,1
9,2
2002
42.4
193,5
5,2
2003
50.1
216,1
9,5
2004
64.9
248,8
12,1
2005
86.2
263,0
3,0
2006
107.8
291,2
7,4
2007
142.7
321,6
7,6
2008
180.1
335,4
2,3
2009
117.2
288,0
-14,8
2010
136.4
303,4
4,1
2011
163.4
325,4
5,2
2012
176.2
331,6
0,2
2013
177.8
336,8
0,1
(منبع: صندوق بین المللی پول)
داده های بالا نشان مـی دهند کـه در فاصلۀ 1995 که تا 2013 تولیدات داخلی اوکراین بـه طورمتوسط
رشد نسبتا قابل توجهی داشته (به ویژه درون سال های 2000 که تا 2008) اما درون همـین فاصله قدرت خرید مـیلیون ها کارگر (طبقۀ کارگر اوکراین جمعیتی درون حدود 15 مـیلیون نفر را تشکیل مـی دهد) نصف گردیده است.
سرمایـه گذاری داخلی و خارجی درون اوکراین
جدول زیر تشکیل سرمایۀ پایدار ناخالص درون سال های 1995 که تا 2013 درون اوکراین را بـه قیمت های جاری نشان مـی دهد (مـیلیون دلار):
2004
2003
2002
2001
2000
1999
1998
1997
1996
1995
سال
13759
11022
8565
8284
5978
6099
8841
10893
10124
9953
تشکیل سرمایۀ پایدار ناخالص
2013
2012
2011
2010
2009
2008
2007
2006
2005
سال
29870
32245
33824
25234
20041
50248
40241
26627
19481
تشکیل سرمایۀ پایدار ناخالص
جدول بر اساس داده های صندوق بین المللی پول و داده های سایت زیر محاسبه شده است:
http://www.economywatch.com/economic-statistics/Ukraine/Investment_Percentage_of_GDP/#otheryears
در فاصلۀ سال های 1995 که تا 2012 مـیزان سرمایـه گذاری مستقیم خارجی درون اوکراین بـه مـیلیون دلار درون جدول زیر آمده است:
2004
2003
2002
2001
2000
1999
1998
1997
1996
1995
سال
1715
1424
693
792
595
496
743
623
521
267
سرمایـه گذاری
2013
2012
2011
2010
2009
2008
2007
2006
2005
سال
2800
7833
7207
6451
4769
10700
10193
5604
7808
سرمایـه گذاری
(منبع: که تا سال 2012 http://data.un.org/Data.aspx?d=WDI&f=Indicator_Code%3ABX.KLT.DINV.CD.WD،
منبع رقم مربوط بـه 2013:
http://www.kyivpost.com/content/business/foreign-direct-investment-in-ukraine-in-2013-shrinks-to-28-billion-336936.html
بر اساس آمار دولتی اوکراین، مجموع کل سرمایـه گذاری های مستقیم خارجی درون این کشور درون تاریخ اول آوریل 2014 بالغ بر 52 مـیلیـارد و 179 مـیلیون دلار بوده است. منبع:
http://ukrstat.org/en/operativ/operativ2014/zd/ivu/ivu_e/ivu0114_e.htm
نزدیک 80% سرمایـه گذاری خارجی اوکراین از سوی کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا صورت مـی گیرد.
بر طبق آمار سازمان ملل (آنکتاد) کشورهائی کـه در سال 2010 بزرگترین انباشتۀ سرمایـه گذاری درون اوکراین را داشتند بـه ترتیب عبارت بودند از: قبرس، آلمان، هلند، روسیـه، فرانسه، انگلستان و آمریکا. (در مورد سهم بالای قبرس درون سرمایـه گذاری درون اوکراین بـه نظر مـی رسد کـه بخشی از آن سرمایـه گذاری متعلق بـه سرمایـه داران اوکراینی ای بوده کـه در قبرس سرمایـه گذاری کرده بودند و برای فرار از مالیـات یـا مالیـات مضاعف یـا به منظور بهره برداری از امتیـازهائی کـه در اوکراین به منظور جلب سرمایۀ خارجی وجود دارد سرمایۀ خود را بـه اوکراین بـه نام سرمایۀ قبرسی «صادر کرده اند»).
بخش عمدۀ سرمایـه گذاری های خارجی درون بخش خدمات بود (حدود 67%) کـه بیش از 33% از آن بـه بخش مالی اختصاص یـافت (مانند خرید بانک ها از سوی سرمایـه داران خارجی). این روند، یعنی نفوذ و سلطۀ سرمایـه های امپریـالیستی درون سیستم بانکی دیگر کشورهای بلوک شرق سابق برجسته تر است: درون مقاله ای زیر عنوان «فرار بانک های خارجی از اوکراین» چنین مـی خوانیم: «[…] سهم سرمایۀ خارجی [در سیستم بانکی] اروپای مرکزی 73% و در اروپای جنوب شرقی 83% است… سهم سرمایۀ خارجی درون جمـهوری چک و در اسلوواکی تقریبا 90% است».
طبق همـین مقاله، سهم بانک های خارجی (غیر از بانک های روسی) درون سیستم بانکی اوکراین درون سال 2004 حدود 4% بوده کـه پس از «انقلاب نارنجی» و در فاصلۀ 2005 که تا 2008 بـه 42% رسیده و درسال 2012 بـه 25% کاهش یـافته است. درون واقع بانک های خارجی بخشی از بانک های خصوصی اوکراین را درون فاصلۀ 2005 که تا 2008 خد اما بعد از شروع بحران اقتصادی و مالی درون سال 2009-2008 تمام یـا بخشی از سهام بانک های اوکراین کـه توسط سرمایـه داران خارجی خریداری شده بود دو باره بـه سرمایـه داران اوکراینی فروخته شد. بـه نظرنویسندۀ مقالۀ یـاد شده، سرمایـه داران بزرگ اوکراینی کـه «اولیگارک» نامـیده مـی شوند، درون هر دو روند سودهای هنگفتی بـه جیب زدند (ما پائین تر، چیزی را کـه در اوکراین و نیز درون روسیـه و دیگر کشورهای بلوک شوروی سابق بـه اُلیگارشی و اولیگارک معروف شده تشریح خواهیم کرد). اما درون فاصلۀ 2008 که تا 2012 سهم بانک های روسی درسیستم بانکی اوکراین از 7% بـه 9% افزایش یـافت. طبق همـین سند بانک های روسی فعال درون اوکراین اساسا با بنگاه های صنعتی بزرگ کار مـی کنند.
طبق داده های کتاب «دموکراسی اُلیگارشی محور، نفوذ گروه هایب و کار درون سیـاست اوکراین» نوشتۀ اسلاوُمـیر ماتوژاک، درون سال 2012 درون اوکراین 177 بانک وجود داشت کـه در 56 تای آنـها سرمایۀ خارجی حضور داشت وسرمایۀ 21 بانک، 100% خارجی بود. از 177 بانک فعال درون اوکراین، 10 بانک بیش از 54% دارائی های بانکی را کنترل مـی د. سه بانک روسی جزء این 10 بانک بودند. بدین سان بانک های روسی و بانک های بزرگ اتحادیۀ اروپا کـه در اوکراین فعالیت داشتند نوعی رقابت وجود داشت (البته سهم مجموع بانک های اتحادیۀ اروپا از بانک های روسی بسیـار بیشتر بود: 25% درون برابر9%).
وام های خارجی اوکراین
بر اساس داده های بانک ملی اوکراین مجموع وام های خارجی این کشور که تا پایـان سال 2013 بـه 137382 مـیلیون دلار رسید کـه بیش از 77% تولید ناخالص داخلی درون آن سال را تشکیل مـی داد. درون سال های آینده نیز بـه احتمال زیـاد بـه خاطر وام های صندوق بین المللی پول، اتحادیۀ اروپا و غیره و نیز رکود اقتصادی کـه به معنی کاهش تولید ناخالص داخلی بـه مـیزان دست کم 5% (بر اساس تخمـین صندوق بین المللی پول) است، نسبت وام خارجی بـه تولید ناخالص داخلی افزایش بازهم بیشتری خواهد یـافت، یعنی اوکراین مقروض تر خواهد شد.
تجارت خارجی
حجم کل صادرات و واردات اوکراین (کالا و خدمات) درون فاصلۀ سال های 2005 که تا 2013 چنین بوده است:
سال
صادرات
واردات
2005
42.626
41.952
98%
2006
48.355
51.425
92%
2007
61.412
69.543
92%
2008
82.480
96.848
99%
2009
52.080
54.037
90%
2010
65.626
69.608
99%
2011
83.652
93.797
108%
2012
86.244
101.032
106%
2013
71.140
87.210
89%
(منبع داده ها که تا سال 2012: http://knoema.com/atlas/Ukraine/، سال
2013: ویکی پدیـا)
جدول بالا نشان مـی دهد کـه اقتصاد اوکراین بسیـار وابسته بـه تجارت خارجی هست (مانند اقتصادهای کرۀ جنوبی، سنگاپور، مالزی، تایلند، فیلیپین و غیره.)
یک ویژگی دیگر تجارت خارجی اوکراین این هست که حدود 60 درصد صادارات آن بـه کشور های سابق بلوک شوروی و به طور عمده بـه فدراسیون روسیـه، بیلوروس و قزاقستان انجام مـی شود. روسیـه طی سال ها بزرگترین شریک بازرگانی اوکراین، هم درون زمـینۀ واردات و هم صادرات، بوده است. مثلا درون سال 2010 صادرات اوکراین بـه روسیـه 13.43 مـیلیـارد دلار بود کـه از صادرات اوکراین بـه کل اتحادیۀ اروپا (13.05 مـیلیـارد دلار) بیشتر بود. همچنین واردات اوکراین از روسیـه درون همان سال بـه 22.2 مـیلیـارد دلار بالغ مـی شد درون مقابل 19.1 مـیلیـارد دلار واردات اوکراین از اتحادیۀ اروپا.این وضعیت درون سال 2012 نیز ادامـه داشت. بر اساس داده های سازمان جهانی تجارت درون سال 2012 ، 25.7% صادرات اوکراین بـه روسیـه و 32.7% واردات آن از روسیـه بود. ارقام متناظر به منظور اتحادیۀ اروپا درون همان سال عبارت بودند از 24.9% و 30.9%. درون سال های آینده با احتمال زیـاد این وضعیت بـه نفع اتحادیۀ اروپا تغییر خواهد کرد (البته حتما نقش فزایندۀ چین، آمریکا و برخی کشورهای دیگر را نیز درون نظر داشت). اما درون سال های گذشته و لحظۀ کنونی و نیز درون تحلیل رویدادهائی کـه موضوع این مقاله اند، تضاد منافع بین روسیـه و اتحاد اروپا درون زمـینۀ تجارت خارجی اوکراین نیز حتما در نظر گرفته شوند. (البته نفوذ و یـا سلطۀ تجاری مـهم ترین موضوع درون زمـینۀ روابط خارجی اوکراین نیست و تنـها یکی از موضوعات مـهم است).
کشاورزی اوکراین: عرصۀ دیگری کـه در روابط مـیان اوکراین، روسیـه و اتحادیۀ اروپا اهمـیت فراوان و فزاینده ای دارد، کشاورزی و به ویژه صادارات غله است. محصولات کشاورزی تقریبا یک سوم صادرات اوکراین را تشکیل مـی دهند. اوکراین، روسیـه و اتحادیۀ اروپا هرسه صادر کنندۀ بزرگ محصولات کشاورزی و به ویژه غله درون سطح جهان هستند و روابط بین آنـها چه بـه لحاظ رقابت و چه ایجاد نوعی هماهنگی به منظور کاهش هزینۀ تولید، تقسیم بازار (به خصوص بازارهای آفریقای شمالی و خاورمـیانـه کـه وارد کنندۀ مـهم محصولات کشاورزی اند) و حفظ و حتی افزایش قیمت ها به منظور غول های کشاورزی هرسه اهمـیت دارد. اما اتحادیۀ اروپا خواهان همکاری سه جانبه (به ویژه حذف تعرفه های گمرکی یـا اتحاد گمرکی سه جانبه) نیست و مـی کوشد با قبولاندن «موافقت نامۀ همکاری» بـه اوکراین (که با حذف شدن یـانوکوویچ درون این پروژه موفق شده) وادغام آن درون اتحادیۀ اروپا ، تلاش های روسیـه از جمله درون زمـینۀ سازمان نوعی اتحاد درون زمـینۀ کشاورزی با اوکراین و قزاقستان و بیلوروسی و ارمنستان و غیره را خنثی کند.
انتقال گاز روسیـه بـه اروپا از طریق اوکراین
روسیـه حدود 30% گاز مصرفی اروپا را تأمـین مـی کند و هرچند راه ها و شبکه های انتقال گاز، غیر از طریق اوکراین، نیز بـه ویژه درون سال های اخیرتوسعه یـافته اند، اما هنوز بیش از نصف گاز صادراتی روسیـه بـه اروپا از خطوط لولۀ اوکراین صورت مـی گیرد. چهار مسیر عمدۀ انتقال گاز از روسیـه بـه اروپا وجود دارند: الف) اوکراین کـه بیش از 50% صادرات گاز روسیـه بـه اروپا از طریق خطوط لولۀ آن صورت مـی گیرد و مقصد آن اتریش، مجارستان، لهستان، رومانی و غیره هست ، ب) خطوط لولۀ زیر دریـای سیـاه Nord Stream کـه مقصد آن آلمان است، پ) مسیر بیلو روسی و لهستان و ت) خطوط مستقیم بـه فنلاند و کشورهای بالتیک.
اوکراین علاوه بر انتقال گاز روسیـه بـه اروپا، به منظور مصرف داخلی خود سالیـانـه بیش از 10مـیلیـارد دلارگاز از روسیـه وارد مـی کند (حدود 10.7 مـیلیـارد دلار درون سال 2013 و 14 مـیلیـارد دلار درون سال 2011).
کل فروش سالیـانۀ گازپروم روسیـه درون سال 2013 ، بـه 162 مـیلیـارد دلار مـی رسید کـه حدود 33.3 مـیلیـارد دلار یـا 20% آن مربوط بـه صادرات گاز روسیـه از طریق اوکراین بود کـه 53.3% کل صادرات روسیـه بـه اروپا را تشکیل مـی داد. کل صادرات گاز روسیـه بـه اروپا درون سال 2013 بـه 62.8 مـیلیرد دلار رسید کـه 39% کل گردش کار گازپروم درون سال 2013 را تشکیل مـی داد. مـیزان وابستگی واردات گاز کشورهای مختلف اتحادیۀ اروپا بـه گاز روسیـه متفاوت است. بیشترین وابستگی مربوط بـه کشورهای اروپای مرکزی و اروپای جنوب شرقی هست که به طور متوسط 68% گاز وارداتی خود را از روسیـه تأمـین مـی کنند و بخش اعظم یـا تمامـی واردات گاز این کشورها از طریق اوکراین انجام مـی گیرد. (به طور متوسط 82.1%).
(در سال 2012 اتریش 76.1%، بلغارستان 100%، جمـهوری چک 58.6%، یونان 55.6%، مجارستان 100%، ایتالیـا 32.6%، لهستان 81.2%، رومانی 100%، اسلوواکی 83.5%، اسلوونی 60.2% گاز مصرفی خود را از روسیـه وارد مـی د. بـه طور متوسط، مبدأ 68% واردات گاز این کشورها درون سال 2012، روسیـه بود.
در سال 2013 ، اتریش 100% ، بلغارستان 100% ، کرواسی 100%، چمـهوری چک 40.6%، یونان 69.5%، مجارستان 100%، ایتالیـا 48.6%، لهستان 43.9%، رومانی 100%، اسلوواکی 100% و اسلوونی 100% گاز وارداتی شان از روسیـه واز مسیر اوکراین صورت مـی گرفت. منبع:
http://www.oxfordenergy.org/wpcms/wp-content/uploads/2014/03/What-the-Ukraine-crisis-means-for-gas-markets-GPC-3.pdf
http://gpf-europe.com/forum/?blog=energy&id=157
آنچه گفته شد وابستگی متقابل روسیـه، اوکراین و اتحادیۀ اروپا بـه یکدیگر را درون زمـینۀ انرژی نشان مـی دهد (البته درجۀ این وابستگی ها ی�
�سان نیست). روسیـه بـه خریداران گاز اروپا و درآمد ارزی ناشی از آن نیـاز شدید دارد، اوکراین بـه یکی از گلوگاه های انرژی اروپا بدل شده هست (هرچند اروپا تأمـین کننده های دیگر گاز مانند الجزایر و نروژ هم دارد و از کشورهائی مانند قطر گاز مایع نیز وارد مـی کند). حق ترانزیت اوکراین از بابت گاز روسیـه بـه اروپا منبع درآمد قابل توجهی به منظور این کشور محسوب مـی شود (حدود 3.1 مـیلیـارد دلار درون سال 2013).
روسیـه بعد از استقلال اوکراین درون تعقیب اه استراتژیک خود، از جمله ایجاد نوعی بازار مشترک (اوراسیـا)، سلطه یـا دست کم نفوذ تعیین کننده بر بازارانرژی اروپا و خطوط و مسیرهای انتقال حامل های انرژی و نیز برقراری حاشیۀ ایمنی درون مقابل پیشروی ناتودر منطقۀ بالتیک، اروپای مرکزی و دریـای سیـاه کوشید، اوکراین را با امتیـازهائی (از جمله تخفیف درون قیمت گاز نسبت بـه قیمت جهانی آن)، سرمایـه گذاری مشترک درنفت وگاز و غیره درون قلمرو نفوذ خود نگاه دارد.
اما مناقشات بر سر قیمت گاز و نیز پرداخت بهای گاز وارداتی اوکراین از روسیـه بین دو شرکت گازپروم و نفتوگازهم درون دهۀ 1990 و هم از سال 2000 که تا کنون ادامـه داشته است.
جک شارپلز و آندرو جاج (Jack Sharples and Andrew Judge) درمقاله ای زیر عنوان «عرضۀ گاز روسیـه بـه اروپا: احتمال و تأثیر بالقوۀ قطع انتقال گاز از طریق اوکراین»، 20 مارس 2014 ، از انتشارات «فوروم ژئوپلیتیک اروپائی»، مـی نویسند:
«پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیـه بـه جمـهوری های سابق شوروی گاز را بـه قیمتی پائین تر از قیمت گاز صادراتی بـه اروپای غربی طلب مـی فروخت. اما بـه رغم این تخفیف ها اوکراین غالبا پرداخت بهای گاز وارداتی از روسیـه را بـه تعویق مـی انداخت. بـه دنبال افزایش قیمت های بین المللی نفت درون سال 2003 شکاف بین قیمت گاز صادراتی روسیـه بـه اروپای غربی و قیمت گاز صادراتی بـه کشورهای شوروی سابق، مانند اوکراین، وسیع تر شد. درون نتیجه شرکت گازپروم خواستار افزایش شدید قیمت گاز از اوکراین شد هر چند این قیمت هنوز از قیمت گاز صادراتی بـه اروپای غربی کمتر بود. مناقشۀ گازی ژانویۀ 2006 بین روسیـه و اوکراین بـه خاطر تلاش های گاز پروم درون تحمـیل قیمت های بالاتر بـه همتای اوکراینی خود شرکت نفتو گاز Naftogaz بود. گازپروم بـه دنبال عدم پذیرش افزایش قیمت از سوی نفتو گاز، تحویل گاز بـه اوکراین را از اول ژانویۀ 2006 بـه مدت سه روز قطع کرد
این اختلاف بعد از امضای موافقت نامـه ای کـه طبق آن گاز تحویلی بـه اوکراین مـی بایست مخلوطی از دو بخش یعنی گاز روسی بـه قیمتی معادل قیمت گاز درون اروپای غربی و گاز ترکمنستان بـه قیمت پائین ترباشد حل شد. (منبع: http://gpf-europe.com/forum/?blog=energy&id=157 )
در سال 2009 نیز اختلاف بین روسیـه و اوکراین بر سر قیمت نفت و بدهی های عقب افتادۀ نفتوگاز بـه گازپروم شدت گرفت و جریـان گاز نـه تنـها به منظور مصرف داخلی اوکراین بلکه به منظور ترانزیت بـه اروپا نیز بـه مدت 13 روز قطع شد کـه پس از مذاکرات بین پوتین و تیموشنکو و انعقاد قرارداد جدیدی کـه طبق آن قیمت فروش گاز بـه اوکراین سطح قیمت خرید گاز درون اروپا بالا برد (با 20% تخفیف به منظور سال اول)، دوباره جریـان گاز برقرار شد.
موضوع اختلاف بین روسیـه و اوکراین تنـها اقتصادی و مالی نبود. روسیـه از تحولات ناشی از «انقلاب نارنجی» درون سال 2005-2004 کـه جلوتر بدان خواهیم پرداخت راضی نبود زیرا این تحولات بـه معنی نزدیکی اوکراین بـه اتحادیۀ اروپا و آمریکا، نزدیکی بـه ناتو غیره بود. از این رو روسیـه تخفیف درون قیمت گاز بـه اوکراین را لغو کرد. درون نتیجه قیمت گاز طبیعی روسیـه از سال 2007 که تا پایـان 2009 حدود 80% افزایش یـافت. قیمت هر هزار متر مکعب گاز صادراتی روسیـه بـه اوکراین بـه دلار درون فاصلۀ سال های 2007 که تا 2013 درون جدول زیر آمده است:
سال
2007
2008
2009
2010
2011
2012
2013
قیمت هزار متر مکعب گاز( دلار)
130
179.5
232.54
257
315.5
424
414
با روی کار آمدن یـانوکوویچ درون سال 2010، مذاکرات بین روسیـه و اوکراین از سر گرفته شد کـه نتیجۀ آن امضای موافقت نامۀ خارکف درون آوریل 2010 بود. طبق این موافقت نامـه روسیـه با تخفیف قیمت گاز صادراتی بـه اوکراین بـه مـیزان 30% درون مقابل تمدید اجارۀ بندر سباستوپل بـه مدت 25 سال یعنی از 2017 که تا 2042 موافقت کرد.
بحران اقتصادی جهانی و ناتوانی پرداخت بهای گاز از سوی مصرف کنندگان اوکراینی بـه شرکت «نفت و گاز Naftogaz» اوکراین کـه وارد کنندۀ گاز از روسیـه هست باعث شد کـه بدهی های این شرکت بـه گازپروم افزایش یـابد و در سال 2013 بـه 3.3 مـیلیـار دلار بالغ شد.
پوتین درون اواخرسال 2013 با یـانوکوویچ بـه توافقی بر سر تخفیف قیمت گاز از 405 دلار به منظور هر هزار متر مکعب بـه 268.5 دلار و پرداخت 15 مـیلیـارد دلار وام از طریق خرید اوراق قرضۀ دولتی اوکراین موافقت کرد درون مقابل دولت اوکراین مـی بایست از امضای موافقت نامـه با اروپا منصرف شود. اما این توافق بـه خاطر سقوط یـانوکوویچ بـه عمل درون نیـامد.
گازپروم بعد از برکناری یـانوکوویچ مجددا بـه خاطرعدم توافق روی قیمت گاز و بدهی های پرداخت نشدۀ اوکراین از تاریخ 16 ژوئن سال 2014 فروش گاز بـه اوکراین را قطع کرد (قیمت پیشنـهادی گازپروم 485 دلار به منظور هر هزار متر مکعب گاز بود کـه حکومت جدید اوکراین نپذیرفت). گازپروم همچنین تحویل گاز بـه اوکراین به منظور صادرات بـه اروپا را بـه مـیزان 17% کاهش داد. اتحادیۀ اروپا پروژه ای ب
رای انتقال گاز از اسلوواکی و لهستان بـه اوکراین بـه عمل درون آورده کـه تنـها بخشی از نیـازهای گازی این کشور را مـی تواند بر طرف کند.
نکتۀ مـهم دیگری کـه در روابط مـیان روسیـه و اوکراین و روسیـه و اتحادیۀ اروپا مطرح است، تلاش روسیـه به منظور تنوع بخشیدن بـه مسیرهای انتقال گاز بـه اروپا (از جمله ترکیـه) است. بالاتر گفتیم کـه صادرات گاز روسیـه بـه اروپا درون حال حاضر علاوه بر خطوط لولۀ اوکراین از خط لولۀ زیردریـای سیـاه (Nord Stream جریـان شمال)، از مسیر بیلو روسی و لهستان و از خطوط مستقیم بـه کشور های بالتیک نیز صورت مـی گیرد. مسیر دیگری کـه در حال ساخته شدن هست جریـان جنوب South Stream نام دارد کـه با همکاری روسیـه، بلغارستان، مجارستان، رومانی، صربستان، کرواسی، ایتالیـا، اتریش، یونان و مقدونیـه ساخته مـی شود. زمان اجرای پروژه 2010 که تا 2019 هست و یکی از اه آن «تحویل مستقیم گاز از تولید کننده (روسیـه) بـه مصرف کننده، بدون طرف ثالث» اعلام شده است. شرکت های بزرگ اروپائی مانند انی ایتالیـا، وینترشال آلمان، اِ. دِ. اِف فرانسه، اُ. ام. و اتریش و غیره با گازپروم درون این پروژه شریک هستند.
مسیر دیگر جریـان آبی Blue Stream هست که گاز روسیـه را از زیر دریـای سیـاه بـه ترکیـه انتقال مـی دهد. این مسیرها، بـه ویژه جریـان جنوب، درون آینده که تا حد زیـادی باعث کاهش اهمـیت اوکراین بـه عنوان مسیرانتقال گاز روسیـه بـه اروپا خواهند شد.
مجموعۀ منافع و تضادهای طرف های مختلف کـه در بالا درون مورد گاز طبیعی مورد بررسی قرار گرفتند یکی از موارد مـهمـی هستند کـه در تحلیل رویدادهای اخیر اوکراین حتما مورد توجه قرار گیرند.
جریـان های حاکم بر اوکراین و ماهیت طبقاتی آنـها
آنچه درون بالا گفته شد هرچند تصویری از وضعیت اقتصادی اوکراین، آسیب پذیری این اقتصاد، و جنبه هائی از تضادهای داخلی حاکم بر این کشور (به صورت انباشت فقر از یک سو و انباشت سرمایـه از سوی دیگر) و برخی تضادهای خارجی تأثیرگذار بر تحولات اوکراین را بـه دست مـی دهد اما هنوز وضعیت اجتماعی و طبقاتی جامعۀ اوکراین و شکاف طبقاتی درون آن را بـه طور دقیق منعنمـی کند. به منظور این کار حتما آرایش طبقاتی جامعۀ اوکراین و وضعیت هر طبقه را درون مناسبات تولید و مالکیت و سهم شان از ثروت و نقش شان درون قدرت سیـاسی بررسی کرد و در نتیجه تحولات سیـاسی را بر حسب خواست ها و منافع هر طبقه و تضاد های طبقاتی توضیح داد. افزون برآن حتما نقش عوامل بین المللی و منافع متضاد درون عرصه های اقتصادی، سیـاسی و نظامـی را نیز درون نظر گرفت.
ما نمـی توانیم تصویری کامل از وضعیت کل طبقات جامعۀ اوکراین و جایگاه هر کدام ارائه دهیم. اما مـی توانیم تصویری کلی (و نـه کامل) از وضع گروه هائی کـه اهرم های اصلی اقتصاد و سیـاست را درون بیست و چند سال اخیر درون این کشور درون دست داشته اند و تضادها و درگیری های بین آنان ترسیم کنیم. درون همان حال خواهیم کوشید مـهم ترین تأثیرات خارجی را نیز درون تحلیل خود از رویدادهائی کـه بررسی مـی کنیم دخالت دهیم.
مـی دانیم کـه در 1991- اقتصاد اوکراین، کـه جزئی از اقتصادِ درون باتلاقِ رکود فرورفته و به بن بست رسیدۀ شوروی بود، فرو ریخت. روی آوری بـه اقتصاد بازار و گسترش نا امنی سیـاسی – اجتماعی، چنانکه بالاتر دیدیم، رشدی منفی بر اقتصاد اوکراین تحمـیل کرد. بعد از فرو پاشی شوروی سابق، تولید داخلی اوکراین بـه کمتر از نصف رسید و تورمـی نجومـی کمر مردم را شکست. افزون بر آن، نارضائی مردم از فشار سیـاسی و حکومت خودکامۀ سابق، بی سازمانی توده ها و ترسشان از بازگشت بـه گذشته و نیز توهمات درون مورد زندگی مرفه و آزاد درون نظام سرمایـه داری، از جمله عواملی بودند کـه خلأ سیـاسی ناشی از فروپاشی را بـه نفع بوروکرات ها و تکنوکرات های بازمانده ازگذشته رقم زدند. زیرا بـه رغم فروپاشی نظام سیـاسی و اقتصادی شوروی، سیستم بوروکراتیک حزبی و دولتی آن فرو نریخت یـا کاملا فرو نریخت! درواقع سران سیستم بوروکراتیک با تغییر گفتمان سیـاسی از بـه اصطلاح «سوسیـالیسم اردوگاهی» بـه مدیحه سرائی اقتصاد سرمایـه داری و بازار آزاد روی آوردند و دست بالا را درون اقتصاد و سیـاست و امور اداری حفظ د. سیستم متمرکز اقتصادی بازمانده از گذشته نیز بـه حفظ قدرت بوروکرات ها و تکنوکرات ها یـا دست کم بـه «اجتناب ناپذیر بودن آنـها»، درون شرایطی کـه توده ها بـه تغییرانقلابی فکر و عمل نمـی د کمک مـی کرد.
این وضعیت باعث انتخاب لئونید کوچما (Koutchma)– بوروکرات حزبی یـا «آپاراچیک» سابق و از طرفداران روسیـه بـه ریـاست جمـهوری درون سال 1994- گردید. کوچما چنانکه بالاتر اشاره شد برنامۀ کاهش و مـهار تورم، باز سازی اقتصاد از هم گسیخته و بازگشت بـه رشد اقتصادی را بر اساس فشار شدید بر کارگران و توه های مردم بـه اجرا درآورد. اوکراین کـه در زمان کوچما درون مقابل وسوسه های غرب مقاومت مـی کرد.
از طرف دیگر اوکراین زیر بار قرض له شده بود. از این رو کوچما بـه روسیـه اجازۀ شرکت درون صنایع اوکراین و بازسازی شاخۀ صنعتی درون شرق را داد کـه به روسیـه وابسته بود. این اقدامات موجب توسعۀ رابطۀ اقتصادی با روسیـه واتصال دوبارۀ زنجیر های تکنولوژی کـه درسال های1999- 1991 گسسته شده بود، گشت. کوچما همچنین درخواست عضویت درون اتحادیۀ اروپا کرد. این منشأ اختلافات دامنـه داری شد کـه هنوز هم ادامـه دارد. سیـاست خصوصی سازی و واگذاری منابع و ثروت ها و کارخانـه های دولتی بـه بخش خصوصی کـه در روسیـه و همۀ اقمار آن آغاز شده بود و توسط همۀ نـهادهای سرمایـه داری جهانی توصیـه و پشتیبانی مـی شد، بـه علت فساد سیستم دولتی و اداری و خصلت عمـیقا» بوروکراتی
ک آن، با غارت این منابع و تقسیم آن بین مشتی بوروکرات و تکنوکرات و یـا اشخاص وابسته بـه قدرت- همراه بود. ویژگی قابل توجهی کـه اوکراین را درون این زمـینـه متمایز مـی کند بـه وجود آمدن یک اُلیگارشی (حکومت مشتی متنفذ کـه به «چند سالاری» هم ترجمـه شده است) اقتصادی- سیـاسی بسیـار قوی بود کـه بر جامعۀ اوکراین درون این دو دهه سنگینی مـی کند.
اُلیگارشی چیست و در اوکراین و روسیـه و غیره بـه چه گروه هائی اُلیگارک مـی گویند؟
اصطلاح «الیگارشی» بـه معنی حکومت مشتی متنفذ، درون مقابل دموکراسی و در مقابل سلطنت موروثی درون اصل اصطلاحی سیـاسی هست که درون دوران باستان و نیز درون دورۀ رنسانس و درعصرروشنگری درون حوزۀ سیـاست بـه کار مـی شد. تعمـیم این مفهوم بـه حوزۀ اقتصادی دردهۀ دوم سدۀ بیستم توسط مارکسیست ها به منظور توصیف سلطۀ سرمایۀ مالی انحصاری، یعنی انحصارهای ناشی ازادغام بزرگترین سرمایـه های صنعتی و بانکی درهم) و سلطۀ چند انحصار از این دست بر یک کشور، یک منطقه یـا یک یـا چند بخش صنعتی و تولیدی و بازرگانی بـه کار شد. اصطلاح الیگارشی مالی درون این معنی درون ادبیـات مارکسیستی سدۀ بیستم و بیست و یکم رایج است.
اما اصطلاح الیگارشی ای کـه در مورد اوکراین، روسیـه و دیگر کشورهای بلوک شوروی سابق بـه کار مـی رود بـه معنی اولیگارشی مالی ای کـه مارکسیست ها بـه کار مـی برند نیست هرچند بـه آن شباهت هائی دارد. اصطلاح الیگارشی درون معنی اقتصادی و در حوزۀب و کار بـه معنی «نمایندگان بنگاه های بزرگ کـه قادر بـه اِعمال نفوذ درون سیـاست یک کشور به منظور منافع خود بـه یُمن دارائی های خویش هستند» درون اواسط دهۀ 1990، توسط اُلگا کریشتانوفسکایـا Olga Kryshtanovskaya جامعه شناس عضو فرهنگستان علوم روسیـه، رواج یـافت.
نام، دارائی و حوزه های اقتصادی زیر کنترل تعدادی از بزرگترین الیگارک های اوکراین درون جدول زیر آمده است:
(مـیلیون دلار)
متالورژی
شیمـی
نفت و گاز
تیتانیوم
انرژی
حمل و نقل و ماشین سازی
مالی
غذا
رسانـه
خرده فروشی
دارائی درون سال 2011 تخمـین نشریـه های کورسپوندنت و فوکوس
رینات آخمتوف
*
*
*
*
*
*
*
*
*
15590
25600
گروه پریوات
*
*
*
*
*
*
10298
12800
دیمـیتری فیرتاش
*
*
*
*
*
1489
2250
ویکتور پینچوک
*
2970
5900
سرهیی تیـهپکو
*
*
*
796
535
کنستانتین ژواگو
*
*
*
2675
3200
وادیم نووینسکی
*
*
2683
—-
اوله باخماتیوک
*
1093
2200
آندریی و سرهیی کلیویف
*
*
*
901
—–
سرهیی تاروتا
*
*
*
2176
730
پترو پوروشنکو
*
*
1193
980
بوریس پولسنیکوف
*
—-
448
والریی خروشکوفسکی
*
—-
599
تاریل واسادزه
*
—-
—-
کل
41814
55242
(منبع: اسلاوُمـیر ماتوزاک، «دموکراسی ال
یگارشیک…». کرانۀ بالای تخمـین مربوط بـه نشریۀ «کورسپوندنت» و کرانۀ پائین تخمـین مربوط بـه نشریۀ «فوکوس» است.)
یک الیگارک مـهم دیگر پترو پوروشنکو معروف بـه « پادشاه شکلات» و رئیس جمـهور کنونی هست که یکی از ثروتمندترین افراد اوکراین است. او کـه 48 سال دارد بـه نسل جدید الیگارک های اوکراین تعلق دارد کـه در دوران بعد از فروپاشی «سوسیـالیسم» صاحب ثروت شده اند و به سیـاست رو آورده اند.
دارائی های پوروشنکو:
پوروشنکو صاحب اوکرپروم اینوست هست که شماری از بنگاه ها را بـه طور مشخص درون صنایع اتومبیل و صنایع غذائی کنترل مـی کند.
- شرکت بُهدان کـه یکی از تولید کنندگان کلیدی خودرو و کامـیون و بزرگترین تولید کنندۀ اتوبوس درون اوکراین است. این شرکت شامل خط مونتاژ اتوبوس و ترولی بوس، خودرو و کامـیون و موتورسازی بُهدان است. افزون برآن شبکه های فروش و تعمـیرگاه ها را کنترل مـی کند
- آوکراوتوزاپچاستینا شامل یک کارخانۀ تولید تراکتور و دیگر ماشین های کشاورزی و قطعات خودرو است. این شرکت همچنین زنجیره ای از 40 مرکز عمده فروشی و خرده فروشی را کنترل مـی کند.
- ایستا، بزرگترین تولید کنندۀ باتری اتحاد کشورهای مستقل [روسیـه، اوکراین، بلاروسی]. این شرکت صاحب 4 کارخانـه درون دنیپروپتروسک است.
- رُشِن کورپوریشن، بزرگترین تولید کنندۀ شکلات درون اوکراینو این شرکت صاحب کارخانـه هائی درون کیف، وینیتسیـا، ماریوپُل و کرمنچوک و کارخانـه های شیرینی سازی درون لیپتسک اُبلاست (روسیـه) و کلایپدا (لیتوانی) است.
- لنینسکا کوزنیـا سازندۀ انواع مختلف کشتی با توانائی جابجائی 5000 تن، و سازندۀ محصولات فلزی و ماشین آلات است. پوروشنکو درون سال 2010 کشتی سازی سباستوپل را کـه یکی از بزرگترین هاست خرید. یکی از مشتریـان این کشتی سازی ناوگان دریـای سیـاه روسیـه است.
- شرکت اغذیۀ امارکا کـه دارائی های آن عبارت هست از کارخانۀ و نوشابه سازی رادومـیشل و کارخانۀ فرآوری مـیوه و سبزی خرِسُن.
- پور وشنکو همچنین صاحب دارائی هائی درون عرصۀ رسانـه ها است: کانال 5 بزرگترین کانال خبری تلویزیونی هست و هفته نامۀ کورسپوندنت. (منبع: پیشین)
بزرگترین سرمایـه داران اوکراین، رسانـه های این کشور را کنترل مـی کنند و نفوذ تعیین کننده ای درون شکل دهی بـه افکار عمومـی و مبارزات انتخاباتی کاندیداهای مورد نظر خود دارند. به منظور مثال چهار غول رسانـه ای اوکراین را درون نظر مـی گیریم: آخمتوف 3 کانال تلویزیون و 7 روزنامـه و مجله را کنترل مـی کند، کولوم صاحب 5 تلویزیون و 8 روزنامـه و مجله است، پینچوک 5 تلویزیون و 6 روزنامـه و مجله درون اختیـار دارد و خروشکوفسکی صاحب 4 تلویزیون است. (منبع: پیشین)
بر اساس تخمـین نشریـه های «کورسپوندنت» (متعلق بـه پوروشنکو) و «فوکوس» درون سال 2011 ، تعداد سرمایـه داران اوکراینی با دارائی بیشتر از 100 مـیلیون دلار بین 80 و 110 نفر و تعداد مـیلیـاردرهای دلاری اوکراین بین 12 که تا 21 نفر بوده است. (کرانۀ بالای تخمـین مربوط بـه کورسپوندنت و کرانۀ پائین تخمـین مربوط بـه فوکوس است). تعدادِ انگشت شمار سرمایـه داران بسیـار بزرگ و در همان حال حوزه های وسیع زیر کنترل آنـها نشان مـی دهد کـه کاربرد لقب الیگارک درون موردشان پُر بیراه نیست!
صنایع فلزی و معادن دو ناحیـهءصنعتی شرق (دونتسک و لوهانسک) و دنیپر و ناحیۀ صنعتی خارکف بین کلان های مختلف تقسیم شده است. کلان (طایفه، باند، دسته) دونتسک –متالورژی توسط رینا آخماتف اداره مـی شود کـه با ویکتور یـانوکوویچ –زمانی کـه در 2002-1997 – حاکم این منطقه بود و هم وقتی کـه نخست وزیر کوچما بود 2005-2002 – ارتباطات نزدیک داشت. «حزب مناطق» اصلی ترین پایۀ سیـاسی این کلان درون دونتسک است.
کلان دنیپرو پتروسکی Dnipropetroski کـه در زمان وزارت لازارنکو 1997-1996- شکل گرفت و به کوچما نزدیک بود. متالورژی وفعالیت های بانکی- مالی را درون این منطقه اداره مـی کند کـه از چند گروه اقتصادی تشکیل مـی شود. گروه خصوصی -LED – درون این کلان از اهمـیت زیـادی برخوردار است. یولیـا تیمو شنکو وسرهیی تیپکو از سیـاست مداران معروف این کلان هستند.
کلان کیف کـه در بخش انرژی و بانک و رسانـه های عمومـی فعالیت مـی کند. و در راًس آن ویکتور مدودچوک-Medvedchuk- کـه رئیس دفتر کوچما (رئیس جمـهور) بود. پایۀ سیـاسی این گروه- حزب دموکراسی اوکراین (واحد) –SPDU-است کـه در مجلس رادا- حضور دارند.
داستان لازارنکوحاکم ایـالت دنیپروپتروسک 1995-1992- و نخست وزیر اوکراین درون 1997-1996- نمونۀ آشکاری از فساد مالی وتداخل منافع سیـاسی با دنیـایب و کار است. او درون راًس تعاونی واحد سیستم انرژی اوکراین –(yesu)- درون زمان وزارت و پس از کناره گیری قرار داشت.واین گروه صنعتی – مالی را کـه در امر واردات گاز از روسیـه دست داشت اداره مـی کرد و در این مقام درون زمان حکومت کوچما بـه فساد مالی وسوء استفاده از اموال دولتی و انتقال غیر قانونی پول بـه خارج متهم شد. او بعد از لغو مصونیت پارلمانی بـه خارج فرار کرد و در نیویورک دستگیر شد. از او 114 مـیلیون دلار پول غیر قانونی بـه دست آوردند و به 9 سال حبس محکوم شد. او درون ارتباط با یوچن چربن کـه در 1996 کشته شد قرار داشت. داستان یولیـا تیمو شنکو« قهرمان» انقلاب نارنجی را همـه شنیده اند. او درون 2011 بـه جرم اختلاس حدود 400 مـیلیون دلار متهم شد و به زندان افتاد. و در حوادث اخیر از زندان آزاد شد و همچون یک «قهرمان » از او درون مـیدان استقبال بـه عمل آمد.
در سال های اخیربا پروسه های قانونی ثروت های انباشت شده ،توسط کلان ها،
گروه های صنعتی – مالی بزرگـی، بجای باندهای اقتصادی سابق پا گرفته اند. . انحصاراتی چون Interpipe(شرکت فولاد، نورد و لوله سازی متعلق بـه پینچوک کـه با گرو پریوات هم روابط نزدیک دارد و در درون منطقۀ دنیپتروسک مستقر است) و یـا SCM آخمتوف و یـا گروه RUE (ثبت شده درون سوئیس و شریک گاز پروم روسی) درون رابطه با واردات گاز از روسیـه و ترکمنستان- و کمپانی نفت و گاز-Naftogaz- اوکراین – از آن جمله اند.
بسیـاری از بازیگران صحنۀ سیـاسی، صاحبان قدرت اقتصادی نیز هستند. آندره کلیویف-Klyuyev – دبیر شورای امنیت و دفاع ملی اوکراین و یـا بوریس کولشنیکف- معاون نخست وزیر و وزیر زیرساخت ها هردو از صاحبان بزرگ صنایع نیز هستند. همچنین بسیـاری از الیگارک های ثروتمند پست های درجه اول حکومتی را نیز صاحب گردیده اند. آخمتف بزرگترین الیگارک اوکراین و یکی از بزرگترین سرمایـه داران جهان (39 اُمـین ثروتمند جهان)، نمایندۀ مجلس هم بود.
حکومت یـانوکوویچ اساسا نمایندۀ دو گروه بزرگ از اُلیگارک ها بود یکی گروه یـا کلان دونتسک (آخمتوف و غیره) و دیگری گروه های نفتی و گازی، روسیـه – اوکراین انرژی RUE – و غیره کـه فیرتاش و گروه او درون آن دست بالا داشتند. بیشتر مقامات عالی کابینۀ یـانوکوویچ، از دفتر ریـاست جمـهوری گرفته که تا معاونان نخست وزیر و وزیران انرژی، اقتصاد، دفاع، بهداشت و امور اجتماعی و مقامات امنیتی و مدیران عالی رتبۀ دولتی از این دو گروه بودند: کلان دونتسک و گروه های نفت و گاز کـه هردو درون عین حال بانک های بزرگی را نیز کنترل مـی د.
اُلیگارک های دیگر درون مقامات عالی دولتی نفوذکمـی داشتند یـا نفوذ نداشتند. بعد از«انقلاب نارنجی»، اختیـارات رئس جمـهور کاهش یـافت و بر اختیـارات مجلس افزوده شد. اما درهمان سال نخست ریـاست جمـهوری یـانوکوویچ، «دادگاه قانون اساسی» این اصلاحات سیستم سیـاسی را لغو کرد و نـهاد رئیس جمـهوری دوباره مانند دورۀ کوچما از قدرت فراوانی برخوردار گردید.
شخص یـانوکوویچ و نزدیکانش از دیرباز با آخمتوف و دیگر الیگارک های مناطق شرقی، اولیگارک های نفت و گاز پیوند محکمـی داشتند. یـانوکوویچ نـه تنـها بـه خاطر فراهم شرایط مساعد به منظور ظهور و قدرت یـابی الیگارک ها و خدمت بـه آنان از آغاز روی کار آمدن کوچما، نـه تنـها بـه خاطر پیشبرد سیـاستی کـه به غارتگری الیگارک ها دامن زد و بدان شکل قانونی داد، بلکه همچنین بـه خاطر ثروت و مکنتی کـه خود و نزدیکانش از طریق مقامات دولتی و اجرائی شانب د جزء الیگارک ها بـه شمار مـی رود. هرچند ثروت او ونزدیکانش کـه در اوکراین «فامـیل» نامـیده مـی شدند درون حد دارائی های بزرگترین الیگارک ها نبود.
مورد الکساندر یـانوکوویچ پسر بزرگ یـانوکوویچ از نظر پیوند بین قدرت و ثروت جالب است. بعد از فروپاشی سیستم دولتی، شبکه ای از معادن خصوصی و فردی بـه ابتکار کارگران شکل گرفت کـه به دلیل بهره برداری غیر ایمنی باخطر های زیـادی همراه بود. درون زمان یـانوکوویچ این شبکه های غیر قانونی کمـی سازماندهی شدند. سازماندهی معادن غیر قانونی و خرید ذغال سنگ و تولیدات آنـها توسط معادن هنوز دولتی، با ربودن مبالغ هنگفتی از بودجۀ دولتی و یـارانـه های آن همراه بود. درون راًس این شبکه الکساندر قرار داشت. رقابت شدیدی بین او و آخما تف صاحب معادن خصوصی درون گرفت.
سرهیی آر بوزوف – Arbouzov- یـار نزدیک یـانوکوویچ کـه بانکدار خصوصی او محسوب مـی شد درسال 2010 درون راًس بانک مرکزی قرار گرفت و چند صباحی هم نخست وزیر گردید. زاخارچنکوف دوست نزدیک آقازاده هم درون راًس ادارۀ مالی دولت و بعدا» وزیر خارجه گردید. گروه جوانان الیگارک کـه از سرمایـه داران جوان تر تشکیل مـی شدند وعمدتا» از اعضای خانوادهء بزرگ رئیس جمـهور هستند. از جملۀ اینان سرهی کورچنکوف کـه صاحب کمپانی گاز هست که که تا 10 مـیلیـارددلار درون آمد ناخالص داشته است.او همچنین صاحب پالایشگاه ادسا درون 2013 وکلوب فوتبال شـهر خارکف است.
مافیـای سیـاسی- اقتصادی درون مواردی با مافیـای جنائی درون هم آمـیخته است.در جریـان خصوصی سازی ها سیـاست مداران وابسته بـه مافیـای اقتصادی ،چشم خود رابه روی نقض مکرر قوانین جاری درون این تغییر و تبدیل ها مـی بستند.و مـیلیون ها دلاراز جیب مردم بـه جیب نوکیسه های جدید سرازیر شد. قتل سیـاست مدارانی چون «وادیم هاتمن» -رئیس بانک ملی اوکراین و یـا فعال اقتصادی ای چون« یوچن چربن » -Yeuchen Sheherbin – ویـا حذف پدر خوانده های باندهای مافیـائی از آن زمره هستند.
طبق نظر برخی تحلیل گران یـانوکوویچ و نزدیکانش بـه تدریج از کلان دونتسک فاصله گرفتند و به گروه های نفت و گاز و نیز بـه برخی عناصر کـه خدمتگزار منافع خاص «فامـیل» بودند بیشترنزدیک شدند. این امر باعث جدا شدن برخی از الیگارک ها از آنـها بـه ویژه درون بحبوحۀ اعتراصات شد.
بخش دیگر بورژوازی اوکراین
در کناربورژوازی بزرگی کـه خاستگاه آن بوروکرات ها و تکنوکرات ها و صاحب منصبان حزبی دوران شوروی بود و به الیگارشی ای کـه توضیح دادیم تبدیل شد، بورژوازی دیگری کـه خاستگاه آن اساسا بنگاه های متوسط و کوچک بود درون طی سال های بعد از سقوط شوروی رشد کرد. این بورژوازی کـه گاهی آن را «نوکیسه» مـی نامند (هرچند بخش دیگر هم نوکیسه است)، جزء الیگارشی ای کـه توصیف شد نبود اما درون سایۀ سلطۀ آن رشد و نمو کرد و برای ادامۀ رشد خود از یک سو بـه ایجاد و توسعۀ روابط اقتصادی، سیـاسی و حتی خانوادگی با عناصر مؤثر الیگارشی روی آورد و از سوی دیگر بـه ایجاد سازمان های سیـاسی و مدنی و فرهنگی به منظور تحکیم موقعیت خود پرداخت و در صدد جلب حامـیانی به منظور خود درون سطح «جامعۀ
مدنی» و نیزدر سطح بین المللی، بـه طور مشخص درون پیوند با اتحادیۀ اروپا وآمریکا، برآمد. بـه موازات گسترش و تحکیم نفوذ این بورژوازی درون سطح جامعه، تلاش او به منظور تشکیل احزاب سیـاسی ویـا ایجاد فراکسیون هائی درون درون احزاب وابسته بـه الیگارشی بیشتر شد. این بورژوازی به منظور رشد بیشتر و تبدیل شدن بـه یک بورژوازی بزرگ و پا برجا نیـازمند این بود کـه هم عرصه های بیشتری از اقتصاد کـه در انحصار الیگارشی بود بـه رویش گشاده شود وهم درون عرصۀ سیـاسی نقشی داشته باشد. این بورژوازی با مشاهدۀ موقعیت الیگارک ها بـه روشنی مـی دید کـه دست یـابی بـه قدرت سیـاسی به منظور گسترش ثروت و افزایش سودآوری اهمـیت حیـاتی دارد. ویکتور یوشچنکو و یولیـا تیموشنکو هرچند هر دو از طریق پیوند با سیستم دولتی کوچما (دولت الیگارک ها) بـه ثروت و مقام رسیدند اما از حدود سال 2002 برای مدتی بـه نماینده یـا سخنگوی این بورژوازی تبدیل شدند (یوشچنکو کمتر و تیموشنکو بیشتر). هر چند هردو پیوند های محکمـی با سرمایـه داران الیگارک نیز داشتند یـا بعدا پیدا د.
در اینجا نگاهی بـه مـهم ترین احزاب سیـاسی اوکراین و ارتباط آنـها با دو جناح بورژوازی این کشور مـی اندازیم.
احزاب سیـاسی مـهم اوکراین
مـهم ترین احزاب سیـاسی اوکراین عبارتند از:
حزب مناطق این حزب درون سال 1997 تشکیل شد و در سال های اخیر بـه بزرگترین حزب اوکراین (از نظر تعداد نماینگان درون پارلمان) تبدیل گردید. پایگاه عمدۀ این حزب نواحی شرقی اوکراین است. درون راًس آن بوروکرات های سابق دولتی، سرمایـه داران مناطق شرقی و باند های متمایل بـه روسیـه هستند. این حزب یکی از پایگاه های اصلی الیگارشی اوکراین بـه شمار مـی رود. علاوه بر گروه آخمتوف کـه تأمـین کنندۀ اصلی مالی این حزب است، حتما از برادران آندریی و سرهیی کلیویف، واسیل خملنیتسکی و والنتین لاندیک نیز نام برد. همچنین گروه RUE «انرژی روسیـه اوکراین» کـه یک الیگارشی نفتی و گازی است، از حامـیان این حزب بـه شمار مـی رود. درون انتخابات پارلمانی 2006 آخمتوف و شماری از الیگارک های دیگر از سوی این حزب درون مجلس اوکراین نماینده شدند. نیمـی از نمایندگان حزب مناطق وابسته بـه آخمتوف بودند. (اسلاومـیر ماتوژاک، «دموکراسی الیگارشی محور…»)
حزب مناطق با پیوستن اوکراین بـه ناتو، دست کم بدون رفراندم، مخالف است.
حزب «سرزمـین پدری» یـا حزب «وطن» Batckivshchnya و جریـان «اوکراین ما»
این دو حزب و جریـان های درونی آن، کـه از سوی تحلیل گران غربی «دموکرات ملی» نامـیده مـی شوند، بیشتر درون مناطق مرکزی و غربی نفوذ دارند و لیبرال (یـا نئولیبرال) و طرفدار ادغام درون اتحادیۀ اروپا، مخالف اتحاد گمرکی با روسیـه، اوکراین وبیلوروسی و خواهان عضویت درون ناتو هستند. حزب «سرزمـین پدری» درون ائتلاف با «حزب سوسیـال دموکرات»، «بلوک یولیـا تیموشنکو» را تشکیل مـی دهند.
«اوکراین ما» یـا «اوکراین ما، اتحاد ملی» نخست یک ائتلاف انتخاباتی بـه نفع یوشچنکو بود کـه در سال 2005 بـه حزب تبدیل شد. عناصر تشکیل دهندۀ اوکراین ما، « مردمـی اوکراین»، «حزب جمـهوری خواه سوبور Sobor [پلاتفرم]»، «کنگرۀ ناسیونالیست های اوکراین»، «حزب دموکرات مسیحی« و «حزب صنعتگران و آنترو پرونورها» بود.
پس از «انقلاب نارنجی» و رسیدن یوشچنکو بـه ریـاست جمـهوری و تیموشنکو بـه نخست وزیری، بـه تدریج بین آنـها اختلاف بر سر «خصوصی سازی مجدد» بـه وجود آمد. منظور از «خصوصی سازی مجدد» این بود کـه گفته مـی شد خصوصی سازی های دورۀ کوچما درون شرایط غیر شفاف صورت گرفته و مؤسسات خصوصی شده با قیمت های بسیـار کم اساسا بـه «خودی ها» یعنی مدیران سابق مؤسسات دولتی، بوروکرات های سابق و نزدیکان کوچما منتقل شده اند. تیموشنکو و بلوک او خواهان آن بودند کـه این مؤسسات خصوصی شده از صاحبانشان بازگرفته شوند و دو باره درون شرایط شفاف و به قیمت های واقعی بـه خریداران جدید (یعنی بـه به الیگارک های نزدیک بـه تیموشنکو و یوشچنکو، سرمایـه گذاران خارجی و سرمایـه داران «غیر الیگارک») عرضه گردند. یوشچنکو با این نظر مخالفت نمـی کرد اما آن را تنـها بـه بیست مؤسسۀ خصوصی شده محدود مـی نمود. البته این خصوصی سازی مجدد (یـا بازبینی خصوصی سازی) تنـها درون مورد یک مؤسسه عملی شد و به خاطر نفوذ الیگارک ها و همکاری و اشتراک منافع یوشچنکو با آنـها متوقف گردید: درون دورۀ زمامداری کوچما شرکت متالورژی –Kryvorizhstal- بـه قیمت 804 مـیلیون دلار بـه آخمتوف و پینچوک فروخته شده بود. حکومت یوشچنکو – تیموشنکو کـه این قیمت را بسیـار پائین تر از قیمت واقعی مـی دانست ابتدا آن شرکت را دوباره ملی کرد و سپس بـه یک سرمایـه گذار خارجی –Mittal Steel- بـه قیمت 4.8 مـیلیـارد دلار فروخت.
نـه یوشچنکو و نـه حتی خود تیموشنکو، کـه در دورۀ دوم نخست وزیریش قدرت بیشتری نسبت بـه یوشچنکو داشت، دیگر «برنامۀ» خصوصی سازی مجدد را، کـه یکی از وعده های انتخاباتی شان بود، تکرار ند. یوشچنکو با رسیدن بـه ریـاست جمـهوری بـه همکاری و سازش با مقامات و نمایندگان «حزب مناطق» و الیگارک های آن روی آورد کـه تیموشنکو با آن موافق نبود. یوشچنکو بعد از حدود 9 ماه تیموشنکو را کنار گذاشت و اکانوروف بـه نخست وزیری رسید. درون انتخابات 2006 ، حزب مناطق از نظر تعداد نماینگان بـه حزب نخست هم اوکراین تبدیل شد و با ائتلاف نمایندگان حزب سوسیـالیست و حزب کمونیست اکثریت مجلس را از آن خود کرد. بدین سان زمـینـه به منظور نخست وزیری یـانوکوو
یچ فراهم شد وبا لابی گری آخمتف بـه نفع او نزد یوشچنکو بـه نخست وزیری رسید.
تیموشنکو از سال 2005 بـه بعد بـه افراد نزدیک بـه کوچما و کلان کیف و دنیپتروسک نزدیک شد.
اکنون جریـان وابسته بـه تیموشنکو را اساسا تورچینف (رئیس جمـهور موقت بعد از سقوط یـانوکوویچ) و جریـان «اوکراین ما» را یـا تسنیوک (نخست وزیر کنونی) و تا حدی کلیچکو (حزب UDAR) نمایندگی مـی کنند.
به گفتۀ اسلاوُمـیر ماتوژاک، تفاوت عمده بین «احزاب نارنجی» و «حزب مناطق» درون رابطه شان نسبت بـه الیگارک ها، بـه دامنۀ نفوذ سرمایـه های بزرگ درون سیـاست اتخاذ شده توسط این احزاب مربوط مـی شود. نفوذ الیگارک ها درون حزب مناطق بیشتر از نفوذشان درون حزب اوکراین ما و دربلوک یولیـا تیموشنکو بود. علت این امر پتانسیل مالی کوچکتر «الیگارک های نارنجی» نسبت بـه اولیگارک های منطقۀ دونتسک بود. اما چنانکه گفته شد احزاب وابسته بـه تیموشنکو و یوشچنکو نیز با الیگارک ها پیوند داشتند (به عبارت دیگر الیگارک ها تمام تخم مرغ های خود را درون یک سبد نمـی گذاشتند!)
کستیـانتین ژواگو ثروتمندترین سرمایـه دار حامـی کلوب پارلمانی بلوک تیموشنکو بود. دیگر الیگارک نمایندۀ مجلس حامـی بلوک تیموشنکو- تاریل واسادزه صاحب بزرگترین سازندۀ اتومبیل اوکراین بود. گروه پریوات صاحب بزرگترین بانک خصوصی اوکراین از تیموشنکو و یوشچنکو حمایت مـی کرد. یکی دیگر از مـهم ترین الیگارک های حامـی یوشچنکوف پترو پوروشنکو (رئیس جمـهور کنونی) بود.
گروه ها و سازمان های افراطی راست کـه در راًس آنـها حزب اسووبودا (Svoboda) قرار دارد.این حزب کـه در فردای فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین درون 1991 با نام حزب اجتماعی ملی اوکراین (سوسیـال-ناسیونال)-PSNU- با رهبری الگا تیـاگنیبوک-OLGA-TIAGNIBOK)— )- نمایندهءپارلمان درون 1998 – تاًسیس شده بود مرامـی ضد خارجی و ناسیونالیسم افراطی داشت. درون سال 2004 بنا بـه شرایط روز با عوض نام خود و تبدیل آن بـه اسوبودا و زدودن علائم نئو نازی ،سعی درون ارائۀ ظاهری مورد پسند تر کرد روابط خود را با سایر احزاب راست افراطی چون جبهۀ ملی فرانسه-FN- گسترش داد.
ما درون اینجا از احزاب دیگر مانند حزب کمونیست اوکراین، حزب سوسیـالیست، حزب دهقانان، حزب سوسیـال موکرات متحد و غیره حرفی نمـی زنیم چون درون رویداد های اخیرنقش مستقلی نداشتند و غالبا همچون احزاب کمکی گاه با حزب «سرزمـین پدری» تیموشنکو (در مورد حزب سوسیـالیست) و گاه با حزب مناطق (در مورد حزب کمونیست) وارد ائتلاف مـی شدند. و یـا مانند حزب سوسیـال دموکرات متحد (وابسته بـه کلان کیف) از سال 2006 بـه خاطر آرای کم از دور خارج گشتند.
حزب کمونیست درون دورۀ «انقلاب نارنجی»، موضع مستقلی اتخاذ کرد. پیوتر سیموننکو رهبر این حزب از ائتلاف با هردو کاندیداها (یـانوکوویچ و یوشچنکو) خودداری کرد. بـه اعتقاد او «رهبران این دو جناح هردو اشخاص با نفوذی هستند کـه از طریق خصوصی سازی ها بـه طور افتضاح آمـیزی ثروت اندوزی کرده اند.» اما چنانکه دیدیم، این حزب، صرفا همچون یک حزب پارلمانی معمولی درون چارچوب سیـاست حاکم و مناسبات مـیان حزب مناطق و بلوک تیموشنکوو جریـان اوکراین ما عمل مـی کرد و نـه بـه عنوان حزب طبقۀ کارگر یـا حزب کمونیست انقلابی کـه نخستین شرطش داشتن سیـاستی مستقل و متمایز از تمام احزاب بورژوائی و مبارزه با بورژوازی هم به منظور اه و خواست های فوری پرولتاریـا وهم اه دراز مدت و نـهائی این طبقه است. بیـهوده نیست کـه این حزب کـه قدیمـی ترین حزب اوکراین و حتی درون آغاز حکومت کوچما بـه عنوان حزب اپوزیسیون از وزن و اعتبار معینی برخوردار بود درون اثر سیـاست های سازشکارانـه اش بخش بزرگی از هواداران خود را از دست داد و به حاشیـه رانده شد.
« انقلاب نارنجی »چه بود؟
اکنون کـه وضعیت اقتصادی و سیـاسی اوکراین را که تا حدی کـه برای این مقاله لازم هست توضیح داده ایم بـه «انقلاب نارنجی» مـی پردازیم زیرا شناخت آن بـه درک رویدادهای کنونی کمک مـی کند.
آنچه بـه «انقلاب نارنجی» معروف شده عبارت هست از یک رشته اعتراضات، تظاهرات، اعتصابات و دیگر رویدادهای سیـاسی (مذاکرات و غیره) کـه از نوامبر 2004 که تا ژانویۀ 2005 رخ دادند. محرک مستقیم این رویداد، اعتراض بـه فساد، تقلب و تهدید درون جریـان رأی گیری به منظور انتخابات ریـاست جمـهوری بعد از انقضای دو دوره ریـاست کوچما (از19 ژوئیۀ 1994 که تا 23 ژانویۀ 2005) بود. مضمون اصلی آن درون عرصۀ سیـاست داخلی اعتراض بـه آنچه «حکمرانی موروثی کوچما» نامـیده مـی شد، فساد، تورم وچنگ اندازی کوچما و یـانوکوویچ و طرفدارانشان بـه یک رشته اهرم های اصلی اقتصادی و سیـاسی بود. آنـها همچنین خواستار کاهش قدرت رئیس جمـهمور و افزایش اختیـارات مجلس بودند. درون عرصۀ سیـاست خارجی، رهبران «انقلاب نارنجی» خواهان نزدیکی بیشتر بـه اتحادیۀ اروپا و ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) و در نـهایت عضویت اوکراین درون آنـها، استقلال بیشتر از روسیـه و بیرون آمدن از سازمان «جامعۀ دولت های مستقل» بودند. این «انقلاب» منجر بـه ابطال دور دوم انتخابات ریـاست جمـهوری شد کـه در آن یـانوکوویچ (نخست وزیر کوچما و کاندیدای مورد حمایت او) «برنده» اعلام شده بود. بعد از برگزاری دور دوم انتخابات ریـاست جمـهوری، یوشچنکو، با حدود 52 درصد آرا درون مقابل یـانوکوویچ با حدود 44 درصد آرا، بـه ریـاست جمـهوری رسید و یولیـا تیموشنکو نخست وزیر شد.
«انقلاب نارنجی»، برخلاف بسیـاری از تحلیل های رایج، یک خود جوش و خود انگیخته، حتی ی خودانگیخته کـه بعدها جریـانات سیـاسی کنترل آن را دردست گرفته باشند، نبود. ب
لکه حرکتی اساسا سازمان یـافته بود. بُهدان هاراسیمـیو درون نتیجه گیری مقالۀ «انقلاب نارنجی و علت پژمردگی آن» مـی نویسد: «انقلاب نارنجی اوکراین از چشم انداز دقیق علوم سیـاسی، انقلابی سازمان یـافته ونـه خود انگیخته بـه شمار مـی رود کـه با بسیج شمار انبوهی از تودۀ مردم همراه بود». آنچه درون اینجا مورد نظر ماست «سازمان یـافته» بودن حرکت موسوم بـه «انقلاب نارنجی» است، نـه اینکه این حرکت واقعا یک انقلاب بود.
یک حرکت اعتراضی اواخر حکومت کوچما – یـانوکوویچ، «اوکراین بدون کوچما» بود کـه پس از قتل هریـهوری روزنانـه نگار درون سال 2000 بـه راه افتاد. احزاب اپوزیسیون از سال 2002 زمـینـه های شرکت درون قدرت، انتقال قدرت و یـا نوعی «انقلاب درون دولت» یـا انقلاب دولتی را تدارک مـی دیدند و وارد ائتلاف درون این زمـینـه شدند. ویکتور یوشچنکو (رهبر حزب اوکراین ما)، اولکساندر موروز(رهبر حزب سوسیـالیست)، پترو سیموننکو (رهبر حزب کمونیست اوکراین) و بلوک یولیـا تیموشنکو بیـانیۀ مشترکی درون سال 2002 درون بارۀ آغاز «انقلابی درون دولت اوکراین» یـا («انقلابی دولتی» درون اوکراین) امضا د. حزب کمونیست بعدا از این ائتلاف خارج شد چون مخالف اعلام کاندیدای واحد توسط این چهارجریـان به منظور انتخابات ریـاست جمـهوری درون سال 2004 بود.
برخی تحلیل گران دیگر معتقدند کـه «انقلاب نارنجی» حرکتی بود کـه از جانب محافل امپریـالیستی آمریکا اروپا بـه منظور بیرون آوردن اوکراین از زیر نفوذ روسیـه و ادغام اوکراین درون اتحادیۀ اروپا و ناتو سازمان داده شده بود. این تحلیل گران بـه کمک های وزارت خارجۀ آمریکا و USAID، «مؤسسۀ دموکراتیک ملی آمریکا به منظور امور بین المللی»، «مؤسسۀ بین المللی جمـهوری خواه»، «مؤسسۀ غیر دولتی خانۀ آزادی»، «مؤسسۀ جامعۀ باز (جورج سوروس)»، «مؤسسۀ کمک مالی بـه دموکراسی وابسته بـه دولت آمریکا» اشاره مـی کنند.
واقعیت این هست که امپریـالیسم غرب درون راه فتح اروپای شرقی ،ابتدا سعی کرد از طریق مراودات حسنـه با رهبران بر خاسته از ویرانی های سقوط «سوسیـالیسم » موجود، راه خود را بگشاید. یلسین درون روسیـه دست درون دست غرب، سیستم اقتصادی و سیـاسی و اداری شوروی را یک بـه یک از هم گسست. شوارناتزه درگرجستان با کمک 200 کارشناس آمریکائی ،ارتشش را باز سازی کرد و کوچما درون اوکراین با فرستادن سربازانش بـه عراق بـه یـاری مـهاجمـین آمریکائی شتافت…اما با تضعیف این رژیم ها وشکاف اجتماعی- سیـاسی درون این کشورها، امپریـالیسم غرب بـه سمت مخالفان کمابیش لیبرال آنـها و تقویت شان روی آورد.در این مـیان نقش سازمان های غیر دولتی (ONG) بـه عنوان پل های ارتباطی قابل تاًمل است.
از زمان فروپاشی شوروی،معمولا»وام دهندگان سرمایـه درون سطح جهانی ماًموریت برپائی اقتصاد آزاد و «دموکراسی» را بـه عهدۀ این سازمان ها واگذار مـی د. وابستگی این نـهادها بـه امپریـالیسم غرب و هماهنگی اشان با محافل تجاری بارها درون مطبوعات غربی مورد انتقاد قرار گرفته است. دولت روسیۀ پوتین بـه این امر بـه خوبی واقف است. وقتی آقای نیکولائی پاتروچف –رئیس سازمان اطلاعات روسیـه (FSB) گفت:«سازمان های غیر دولتی خارجی با پناه بـه جاسوسان- یک انقلاب درون روسیـهءسفید و دیگر کشورهای «اتحادیۀ دولت های مستقل» سارماندهی مـی د».
رویداد هائی شبیـه «انقلاب نارنجی» درون اوکراین یـا رویدادهائی کـه به سقوط یـانوکوویچ منجر شدند ویـا دقیق تر بگوئیم، نتایج این رویداها از مدت ها پیش جزء اه استراتژی های کاخ سفید و یـا دولت های آلمان، انگلیس، فرانسه و غیره بودند. بـه گفتۀ زبیگنیف برژینسکی- مشاور سابق کارتر مندرج درون لوموند دیپلوماتیک ژانویـه 2005- «توسعهء قلمرو اروپائی- آتلانتیکی ایجاب مـی کند کـه کشورهای تازه استقلال رسیده شوروی سابق بـه خصوص اوکراین بـه آن ملحق شوند».- دولت بوش 65 مـیلیون دلار به منظور حمایت از آقای ویکتور یوشچنکو خرج کرده است.( مات کلی – آسوشید پرس-11 دسامبر 2004-همانجا). فاکت های بسیـاری از این گونـه را مـی توان فهرست کرد.
اما هائی از قبیل «انقلاب نارنجی» و یـا رویدادهائی را کـه منجر بـه سقوط یـانوکوویچ شدند نمـی توان تنـها با دخالت امپریـالیسم غرب خواه بـه صورت حرکات جاسوسی، اعمال نفوذ سیـاسی، اجیر این یـا آن سیـاستمدار و تأمـین مالی فلان حزب یـا سازمان و غیره و یـا صرفا از طریق اِعمال فشار اقتصادی از طریق صندوق بین المللی پول ویـا موافقت نامۀ اتحادیۀ اروپا و یـا تنـها بر اساس رقابت و تضادهای بین آمریکا و روسیـه یـا اتحادیۀ اروپا و روسیـه توضیح داد. همان گونـه کـه نمـی تمام این عوامل مؤثرند و نقشی بازی مـی کنند. به منظور توضیح چنین رویدادهائی حتما قبل توان آنـها را نتیجۀ اعتراضات تودۀ مردم بـه حکومت های مستبد و فاسد دانست هرچند چه درون «انقلاب نارنجی» و چه درون رویدادهائی کـه به سقوط یـانوکوویچ منجر شد توده های مردم شرکت داشتند (در اولی بیشتر و در دومـی کمتر). به منظور درک این رویدادها حتما پیش از هرچیزوضعیت اقتصادی – اجتماعی و سیـاسی جامعه، تضادهای جامعه و نیروهای سیـاسی تأثیرگذار را بررسی کرد. کاری کـه ما کوشیدیم انجام دهیم.
در واقع «انقلاب نارنجی» محصول رشد و تکامل تضادهای درون بورژوازی اوکراین (تضاد بین الیگارک ها و بخش دیگر بورژوازی اوکراین کـه بالاتر توضیح داده شد و نیز اختلافات درون الیگارک های مناطق مختلف، بـه ویژه مناطق شرقی و جنوبی از یک سو و مناطق غربی و مرکزی از سوی دیگر) بود. بورژوازی غیر حاکم با تکیـه بر نارضائی توده های وسیع مردم کـه زمـینـه های اقتصادی و سیـاسی آن بالاتر آمد درون سال 2004 توانست رژیم سیـاسی ح
اکم را موقتا بـه عقب براند و جائی به منظور خود درون حکومت پیدا کند.
بُهدان هاراسیمـیو استاد علوم سیـاسی دانشگاه کالاگاری کانادا و پژوهشگر مؤسسۀ کانادائی مطالعات اوکراین، دانشگاه آلبرتا، درون پایـان مقاله اش زیرعنوان «انقلاب نارنجی و علت پژمردگی آن» درون مورد رهبری «انقلاب نارنجی» مـی نویسد: «رهبران انقلاب نارنجی را نـه روشنفکران رادیکال یـا شورشیـان مسلح بلکه سیـاستمدارانی تشکیل مـی دادند کـه از لطف رژیم [کوچما- یـانوکوویچ] بی بهره بودند اما بانکداران و آنتروپرونور[بنگاه گردان] های موفق از آنان پشتیبانی مـی د.»
(منبع: http://www.cpsa-acsp.ca/papers-2007/harasymiw.pdf )
منافع بورژوازی اپوزیسیون یـا بورژوازی غیر حاکمـی کـه با «انقلاب نارنجی» سهمـی از قدرت را بـه دست آورد با منافع امپریـالیسم غرب همسوئی و همخوانی داشت و از این رو مورد حمایت محافل امپریـالیستی قرار مـی گرفت. از سوی دیگر این بورژوازی اپوزیسیون (چه الیگارک های غیر حاکم و چه بورژوازی نوپای غیر الیگارک) نیز به منظور دست یـابی بـه قدرت نیـاز بـه حمایت مادی و تبلیغاتی و سیـاسی و اطلاعاتی محافل امپریـالیستی غرب داشت. تنـها درون این مجموعۀ تضادها و کنش ها و واکنش ها مـی توان مضمون «انقلاب نارنجی» را فهمـید: مبارزه ای درون درون بورژوازی اوکراین بر سر قدرت سیـاسی و داشتن سهمـی بیشتر درون استثمار کارگران و توده های زحمتکش و غارت منابع طبیعی. بورژوازی غیرحاکم درون این مبارزۀ قدرت از یک سو با تکیـه بر نارضایتی مردم و از سوی دیگر با تکیـه بر حمایت محافل امپریـالیستی غرب و در چارچوب تضادهای امپریـالیسم آمریکا و اروپا با رژیم سرمایـه داری امپریـالیستی روسیـه توانست سهمـی درون قدرت سیـاسی پیدا کند اما سلطه یـا هژمونی بـه دست نیـاورد و بورژوازی حاکم ظرف چند سال توانست مواضع از دست رفته را دو باره بـه دست آورد. ریـاست جمـهوری یـانوکوویچ بیـان این تسخیر مجدد قدرت بود.
مضمون مبارزۀ «اپوزیسیون» با یـانوکوویچ
مبارزۀ اپوزیسیون با حکومت یـانوکوویچ ادامۀ همان مبارزۀ قدرت 10 سال پیش درون درون بورژوازی اوکراین هست با این تفاوت کـه هم نیروهای درگیر تحول یـافته اند و هم شرایط مبارزۀ آنـها تغییر کرده است. اما مضمون مبارزۀ آنـها همان هست که بود. عوامل و نیروهای محرک رویداد هائی کـه به سقوط یـانوکوویچ منجر شدند همان عوامل و نیروهائی هستند کـه ده سال پیش درون «انقلاب نارنجی» عمل مـی د با تفاوت های زیر:
- نقش جنش اعتراضی مردم و خواست های توده ای درون اعتراضات «مـیدان 2014-2013 » از سطح اعتراضات مردمـی درون «مـیدان 2005-2004» هم پائین تر بود و سلطه و صحنـه گردانی بورژوازی اپوزیسیون و دار و دسته های ناسیونالیست و فاشیست بیشتر.
- بورژوازی اپوزیسیون قوی تر از سال 2005-2004 بود، همچنین بخش هائی از الیگارگ های طرفدار یـانوکوویچ و حزب مناطق نیز از او جدا شده و به اپوزیسیون پیوسته بودند.
- تضاد امپریـالیسم غرب با روسیـه بـه خاطر افزایش قدرت و نفود اقتصادی روسیـه بـه ویژه درون زمـینۀ انرژی و نیز افزایش قدرت نظامـی و مالی او شدت بیشتری پیدا کرده هست و از سوی دیگر اتحادیۀ اروپا نسبت بـه ده سال پیش نیرومند تر شده بود و در نتیجه با قدرت بیشتری نسبت بـه 2005-2004 وارد عمل شد.
- وجود بحران بزرگ اقتصادی شدید درون اوکراین درون متن ادامۀ بحران عمومـی سرمایـه داری درون اروپا و آمریکا، درون نتیجه تلاش بیشتر امپریـالیسم غرب درون جهت کشیدن اوکراین بـه مدار اقتصادی و مالی خود، تسلط بر بازارآن و کنار زدن روسیـه و «پیشگیری» از حضور چین نیز مواردی هستند کـه در زمان وقوع «انقلاب نارنجی» نبودند یـا بـه این شدت نبودند.
- ورود قدرتمند صندوق بین المللی پول و نیز بانک جهانی و بانک اروپائی بازسازی و توسعه به منظور کشیدن اوکراین بـه زیر زنجیرهای مالی خود و شکل بـه اقتصاد نئولیبرالی درون اوکراین.
- توسعۀ نقشـه های استراتژیک به منظور سلطه بردریـای سیـاه و «محاصرۀ» روسیـه و گسترش قلمرو ناتو.
از این رو به منظور بررسی رویدادهای اخیر اوکراین و به ویژه پیـامد های آن، لازم هست نگاهی بـه نقش اتحادیۀ اروپا، صندوق بین المللی پول و وضعیت ژئوپلیتیک اوکراین بیـاندازیم.
اتحادیۀ اروپا و «بستۀ پیشنـهادی» او
اتحادیۀ اروپا درون چهارچوب طرح مشارکت با 6 کشور خاوری قلمرو سابق شوروی، از سال 2009- بـه مذاکرات با آذربایجان- ارمنستان- بیلو روسی- گرجستان- مولداوی و اوکراین پرداخته بود. طرح مذکور موافقت نامـه هائی را درون حوزه های سیـاسی- مدنی و بویژه اقتصادی درون جهت نزدیکی بـه اتحادیۀ اروپا درون مد نظر دارد. گرجستان و مولداوی درون آستانۀ پاراف نـهائی آن هستند و اوکراین بعد از بحث های مقدماتی درون ماه مارس 2012-آمادۀ امضای سند نـهائی درون نشست سران درون «ویلنوس» درون 28 و29 سپتامبر مـی شد.
به چشم سرمایـه گزاران و تحلیل گران بروکسل، اوکراین بهشت اقتصادی و کشاورزی و منابع سوختی نزدیک دروازه های اروپا جلوه مـی کرد. استقرار یک منطقۀ تبادل آزاد مـی تواند چشم اندازهای مـهمـی به منظور بهره برداری از این امکانات فراهم آورد. اما درون مقابل مـی بایست «تغییرات ساختاری»، هم درون بخش صنایع و هم خدمات بـه وجود آید و زمـینۀ جریـان آزاد کالاهای اروپائی بـه اوکراین و محصولات ارزان اوکراین بـه اروپا و بازارهای زیر سلطۀ آن و زمـینۀ صدور بیشتر سرمایـه بـه اوکراین فراهم گردد. به منظور این کارمـی بایست ریـاضت های اقتصادی بر کارگران و توده های مردم تحمـیل شود. بستۀ پیشنـهادی اروپا بـه اوکراین چنین نقشی بر عهده دارد
. محتوای این بسته عبارت هست از:
1) «موافقت نامۀ عمـیق و جامع تجارت آزاد» (DCFTA) کـه بخشی از «موافقت نامۀ همکاری» (AA یـا Association Agreement) اتحادیۀ اروپا با اوکراین است. موافقت نامۀ همکاری درون چارچوب «سیـاست همسایگی» اتحادیۀ اروپا (2003) و«همکاری شرقی» اتحادیۀ اروپا (2009) است.امضای موافقت نامۀ همکاری درسال های 2012 و 2013 یکی ازمسایل حکومت یـانوکوویچ بود.
2) وامـی بـه مبلغ51 مـیلیـارد دلار به منظور دورۀ 2014 که تا 2020 به منظور بازسازی اقتصادی و رفع مشکلات مالی اوکراین. مبلغ یک مـیلیـارد یورو از این51 مـیلیـارد درون آغاز پرداخت مـی شود و کمـیسیون اروپا بـه طور متناوب بررسی مـی کند کـه آیـا سیـاست اقتصادی اوکراین مطابق با اه کمک مالی بـه اکراین هستند یـانـه. این «کمک مالی» درون هماهنگی با صندوق بین المللی پول و بانک جهانی صورت مـی گیرد و مکمل کمک های آنـهاست. بـه طور کلی وام اتحادیۀ اروپا بـه اوکراین مشروط بـه پذیرش شرایط صندوق بین المللی پول هست که پائین تر بـه برخی از آنـها خواهیم پرداخت.
دیدیم کـه دولت اوکراین از زمان کوچما به منظور نزدیکی بـه اتحادیۀ اروپا و ادغام درون آن آمادگی خود را اعلام کرد. کوچما، حزب مناطق و یـانوکوویچ خواستار حفظ نوعی «تعادل» درون روابط خود با اتحادیۀ اروپا از یک سو وروسیـه از سوی دیگر بودند. البته بـه دلیل خاستگاه اجتماعی و سیـاسی شان (که غالبا از بوروکراسی دولتی و حزبی زمان حاکمـیت شوروی بود) و نیز پیوند نزدیک منافع شان با سرمایـه های روسی (در زمـینـه های نفت و گاز و انرژی بـه طور کلی، متالورژی، تسلیحات، هوا- فضا، اتمـی، کشاورزی و غیره) و منافع سرشاری کـه از معاملات با روسیـه (به ویژه درون زمـینۀ انرژی) بـه جیب مـی زدند، کفۀ این «تعادل» بـه نفع رابطه با روسیـه سنگینی مـی کرد. موقعیت جغرافیـائی اوکراین و سوابق تاریخی آن نیز چنانکه دیدیم باعث شده بود کـه روابط تجاری و مالی بین اوکراین و روسیـه و سرمایـه گذاری روسیـه درون اوکراین از اهمـیت بالائی برخوردار باشد. از این رو اتحاد گمرکی اوراسیـائی پیشنـهادی روسیـه مـی توانست به منظور بورژوازی حاکم اوکراین زمـینۀ مساعدی به منظور رشد فراهم سازد و جذبۀ خاصی داشته باشد. از سوی دیگر رشد سریع بورژوازی اوکراین و گسترش پیوندهای آن با بازارها و سرمایـه های اروپائی (و آمریکائی)، سرمایـه گذاری مستقیم و وام های غربی بـه اوکراین باعث تشدید گرایش بخشی از بورژوازی اوکراین بـه اتحادیۀ اروپا (و آمریکا) و همکاری و مراودات بیشتر با آن و ادغام درون آن مـی شد. همچنین دیدیم کـه بورژوازی اپوزیسیون از قدرت های غربی به منظور دست یـابی بـه قدرت و عقب راندن جریـان حاکم بهره مـی جست این امر نیز گرایش نزدیکی بـه اتحادیۀ اروپا را تقویت مـی کرد. بدین سان اوکراین درون مـیدان جذب و دفع اتحادیۀ اروپا و روسیـه قرار داشت و این تعادلی ناپایدار درون روابطش با آنـها را موجب مـی شد. اتحادیۀ اروپا و روسیـه هر دو بـه این تعادل ناپایدار آگاه بودند، از این رو هریک مـی کوشید با ابزارهای نـهادی اوکراین را درون مدار خود نگاه دارد و این تعادل ناپایدار را بـه نفع خود پایدار سازد. ابزار نـهادی روسیـه، اتحاد گمرکی اوراسیـا و ابزار نـهادی اتحادیۀ اروپا موافقت نامۀ «همکاری عمـیق» درون جهت ایجاد منطقۀ آزاد تجاری با اتحادیۀ اروپا و هموار راه پیوستن اوکراین بـه آن بود.
تعلل و طول تصویب نـهائی موافقت نامـه با اتحادیۀ اروپا از سوی یـانوکوویچ، تلاش نافرجام او (و روسیـه) به منظور برقراری نوعی همکاری سه جانبۀ تجاری و نیـازهای مالی دولت اوکراین و پیشنـهاد کمک ناچیز اتحادیۀ اروپا مجموعا باعث شدند کـه یـانوکوویچ پیشنـهاد های «سخاوتمندانۀ» پوتین درون مورد اعطای وام 15 مـیلیـارد دلاری و تخفیف 30 درصدی درون قیمت گاز را بپذیرد و موافقت نامـه با اروپا را رد کند. یـانوکوویچ مزدور و دست نشاندۀ مسکو نبود. او درون موارد متعددی با سیـاست روسیـه مخالفت کرد مانند مخالفت با سیـاست روسیـه درون مورد گرجستان بـه هنگام جدائی ابخاز و اوستیـا از آن کشور، یـا مخالفت با جدائی کریمـه از اوکراین و پیوستن آن بـه روسیـه کـه یـانوکوویچ درون مصاحبه با درون آسوشیتد پرس درون 2 آوریل 2014 آن را «تراژدی» نامـید. او همچنین مخالف فروش خط لولۀ گاز اوکراین بـه گازپروم بود. یـانوکوویچ طرفدار نوعی سیـاست پراگماتیک و خواستار تنوع درون روابط اقتصادی و تجاری بود. او منافع بخشی از الیگارشی را نمایندگی مـی کرد کـه خواهان حفظ تعادل بین «شرق و غرب» بودند. یـانوکوویچ درون عین حال مـی دانست کـه اجرای نسخه های موافقت نامۀ اروپا (و صندوق بین المللی پول) بـه معنی کاهش یـا قطع یـارانـه ها (مثلا درون قیمت گاز مصرفی اوکراین)، کاهش مستمری بازنشستگان، بدترشدن خدمات عمومـی و غیره هست و مـی خواست از اینـها که تا حد ممکن احتراز کند. احتراز او بـه خاطر طرفداری از مردم نبود زیرا او بی شک بـه عنوان حامـی بزرگترین سرمایـه داران اوکراین و به عنوان سرمایـه دار الیگارک و حکمرانی مستبد و فاسد دشمن مردم بود. دلیل احتراز او از نسخۀ اتحادیۀ اروپا و صندوق بین المللی پول ترسش از مردم بود: ترس از چیزی کـه سیموننکو رهبر «حزب کمونیست اوکراین» همـین اواخر آن را «شورش گرسنگی» نامـید. از این رو خواهان نوعی تعادل درون روابط بین روسیـه و اوکراین و دریـافت کمک از روسیـه بود. اما اتحادیۀ اروپا پذیرش بی قید و شرط موافقت نامـه و گسست کامل از اتحاد گمرکی با روسیـه را دیکته مـی کرد. هیلاری کلینتون نیز درون 5 دسامبر 2012 مخالفت آشکار خود با اتحاد گمرکی پیشنـهادی روسیـه را اعلام کرد و آن را «شوروی کرد
ن مجدد منطقه» نامـید.
پس از رد موافقت نامۀ همکاری اروپا از جانب یـانوکوویچ درون ماه های آخر سال 2013، طبیعی بود کـه «احساسات بشردوستانـه و دموکراتیک» سران کشورهای عضو این اتحادیـه، بـه ویژه آلمان، فرانسه، لهستان و انگلستان بـه جوش آید! بورژوازی اپوزیسیون نیز با دمـیدن بر آتش ناسیونالیسم افراطی و نئونازیسم و در همان حال ارائۀ تجارت آزاد با اتحادیۀ اروپا و پیوستن بـه آن درون آینده ای نامعلوم بـه عنوان اکسیر حیـات بخش و حلال مشکلات اقتصاد نیمـه جان اوکراین وارد «مـیدان» شد. بقیۀ داستان را مـی دانیم!
صندوق بین المللی پول و اوکراین
بر اساس تقاضای رژیم جدید اوکراین، صندوق بین المللی پول با اعطای وامـی بـه مبلغ 17.1 مـیلیـارد دلار بـه اوکراین بـه شرط پذیرش اجرای «برنامۀ اصلاح اقتصادی همـه جانبه» موافقت کرد. درون تاریخ 7 مـه 2014 مبلغ 3.19 مـیلیـارد دلار از این وام بـه دولت اوکراین واریز شد.
«برنامۀ اصلاح اقتصادی همـه جانبه» مورد قبول صندوق بین المللی پول، برنامۀ ریـاضت کشانـه ای شامل انجماد مزد کارگران بخش عمومـی، منع استخدام درون بخش عمومـی، حذف افزایش مزدها،بالا بردن سن بازنشستگی ، افزایش قیمت گاز و شوفاژ بـه ترتیب بـه مـیزان 56% و 40% به منظور سال 2014 و 20% و 40% به منظور سال های 2017-2015 ، کاهش کمک های اجتماعی و یـارانـه ها، افزایش مالیـات غیر مستقیم و غیره است. (منبع: صندوق بین المللی پول)
همان گونـه کـه در بالا گفته شد، اوکراین موظف هست شرایط صندوق بین المللی پول را به منظور دریـافت وام از اتحادیۀ اروپا و بانک جهانی هم رعایت کند.
بانک جهانی نیز پذیرفته هست مبلغ 3.5 مـیلیـارد دلار به منظور سال 2014 بـه اوکراین وام بدهد کـه 1.48 مـیلیـارد دلار آن پرداخت شده است.
منافع و درگیری های ژئوپلیتیک
بعد از فرریختن اتحاد شوروی و از هم پاشی پیمان ورشو، امپریـالیسم آمریکا و هم پیمانانش پایـان تاریخ (به گفتۀ فو کو یـاما) را اعلام د. جناح هائی از آنـها استراتژی جهان یک قطبی بـه رهبری آمریکا راپی ریزی د- استراتژی یک قطبی کـه اینـها به منظور آیندۀ جهان ترسیم مـی د بـه زودی با تحولات جهانی، آن طور کـه استراتژهای غرب پیش بینی مـی د.پیش نرفت. برزیل- روسیـه- هند- چین و آفریقای جنوبیBRICS قدرت های جدیدی هستند کـه قدرت های آمریکا، اتحادیۀ اروپا و ژاپن را بـه چالش مـی کشانند. درون تقسیم کار نئولیبرالی جدید- جهانی شدن بازار و نقش کلیدی شرکت های فرا ملیتی- بـه کشورهای بلوک سابق شرق، نقش بخصوصی داده شده است: استفاده از نیروی کار ارزان ومواد اولیـه – بهره برداری از علم و دانش و بهترین باقی مانده های صنعت فضائی- و گسترش صدور سرمایـه و کالا با ایجاد سیـاست درهای بازو بازار رقابتی و آزاد شدن منابع انرژی. از نقطه نظر استراتژیک، راه یـابی غرب بـه سواحل دریـای سیـاه، آنـهارا بـه بازار قفقاز نیز نزدیک مـی سازد و سواحل جنوبی روسیـه را از زیر نفوذ آن خارج مـی کند.
با آنکه روسیۀ یلسین با این استراتژی همراه شد آمریکا از انحلال پیمان ناتو خودداری کرد. و با ترغیب کشورهای اروپای شرقی بـه پیوستن بـه ناتو آن را تقویت کرد. بیم وتردید های اروپا و غرب از بازسازی قدرت روسیـه و تحدید منافع توسعه طلبانۀ این کشور و دفاع از منافع جدیدی کـه تغییر رژیم های این کشورها به منظور بازار سرمایـه داری فراهم آورده بود.مبنای این استراتژی جدید بود.
برژینسکی با بنیـانگذاری موافقت نامۀ مشترک سه جانبۀ کلوپ خصوصی مقامات عالی رتبۀ آمریکائی- اروپائی و ژاپنی، اه و شیوه هایی را کـه اروپائی ها حتما در پیش بگیرند آشکارا بیـان مـی کند: « نباید اجازه داد کـه روسیـه یک ابر قدرت شود.مـی بایست سیبری را استعمار کرد و منابع انرژی را تحت کنترل درون آورد». (زبیگنیف برژینسکی- انتخاب واقعی- انتشارات اودیل ژاکب- پاریس، 2004 و عرصۀ بزرگ کارزار- انتشارات بایـارد-پاریس 1997 )
اینـها اجزای یک جنگ سرد نوین هستند کـه از کوسوو واز هم پاشاندن یوگسلاوی شروع شد. روسیۀ پوتین کوشش دارد کـه با ایجاد یک فضای اقتصادی واحد متشکل از روسیـه- روسیـهءسفید- اوکراین و قزاقستان بـه مثابۀ آلترناتیوی درون برابر اتحادیۀ اروپا با این استراتژی بـه مقابله بپردازد. این کشور به منظور جلوگیری از نفوذ آمریکا بـه ابتکارات خویش درون زمـینـه های صنعتی- نفتی –نظامـی و تجاری شدت بخشیده و در طرح« اروپائی-آسیـائی» اش برنامۀ سلاح های هسته ای را از سر گرفته است. این طرح مـی خواهد با طرح استراتژیک« اروپائی-آتلانتیک» مقابله نماید. پوتین با تکیـه بر ارزش های سنتی – فامـیل –تذهیب اخلاقی- عفت واخلاق مسیحی ، ایدئولوژی و گرایشی را بر پایۀ وحدت قومـی- زبانی تمدن آسیـائی – روسی پیشنـهاد مـی کند.فضای اوراسیـائی سعی دارد اقوام اسلاو- تورانی (ترک های آسیـای مرکزی) – ارمنی- اوگور- را گرد هم آورد این استراتژی توسط جناح های راست و ناسیونالیست درون روسیـه تقویت مـی شود. دوگین Douguine نظریـه پرداز این جریـان ،اخیرا» درون سایت «جبههء ملی بلشویک» درون 18 مارس، اوکراین را با نام قدیمـی اش «روسیۀ جدید » Novorossia نام برد. کـه یک بار هم این نام مورد استفادۀ پوتین قرار گرفت. این تضاد استرا تژیک زمـینـه ساز دخالت قدرت های اروپائی و آمریکا از یکسو و روسیـه از سوی دیگر درون امور داخلی این کشورها گردیده است.
جنگ سرد جدید ابزارهای جدیدی هم دارد کـه یکی از آنـها انقلاب های ساختگی و یـا منحرف های انقلابی واقعی است. به منظور این کار بایستی شرایطی وجود داشته باشد و غالب کشورهای بلوک شوروی سابق بعد از فروپاشی، این شرایط را داشتند. ویژگی مـهمـی کـه تقریبا» برهمگی کشور�
�ای سابق بلوک شوروی حاکم مـی باشد حضور یک سیستم اداری فاسد و پوسیده است. روند خصوصی سازی درون همـه جا – از آنجا کـه اهرم های قدرت و نفوذ درون دست بوروکراسی و تکنوکراسی سابق باقی مانده بود- همراه با تقلب و فساد همـه گیر بود. این نـه تنـها توده های مردم بلکه بورژوازی نو پای این کشور ها را هم دچار یـاًس و سرخوردگی مـی کرد. رژیم هائی کـه حمایت پایـه ای مردم وقسمت اعظم شاخۀ دولتی را از دست داده اند ورهبرانشان بـه دلیل فساد مالی و ضعف بـه آسانی شکسته مـی شوند دیگر قادر نیستند ثبات حاکمـیت را تضمـین کنند. مخالفان با استفاده از ابزار های جدید تکنولوژیک و رسانـه هایی کـه چارچوب های سنتی و خفقان را شکسته اند، بـه شبکهءجهانی اینترنت وصل شده واز قدرت مانوور وتحرک زیـادی بر خوردارند.
در نبودِ سازمان های مدنی و احزاب چپ و دموکرات قوی و سازمان یـافته، مـهار این ها درون دست بخش هائی از باندهای حاکم قرار مـی گیرد. چنین هست که درون گرجستان، مـیکائیل ساکاشویلی- وزیر سابق دادگستری درون کابینـهء شوارناتزه با حمایت رئیس سابق مجلس و خانم بورجاناذره- رئیس وقت مجلس – رهبری را درون دست گرفت. یـا درون قرقیزستان رهبر اپوزیسیون کومانیسک باکیف- درون کابینۀ آقای آقایف (رئیس جمـهور)- پست نخست وزیری را داشت. درون اوکراین نیزچنانکه دیدیم رهبران اپوزیسیون، مردان وزنان بر خاسته از بورژوازی غیر حاکم بودند کـه برخی از آنـها بـه الیگارک های غیر مسلط و برخی بـه بورژوازی خصوصی نوپای اوکراین تعلق داشتند و مـی کوشیدند پتانسیل اعتراضی تودۀ مردم را درون جهت دست یـابی خود بـه قدرت سیـاسی یـا قدرت سیـاسی بیشتر مورد بهره برداری قرار دهند.
بر بستر این تضادهای داخلی ،استراتژی دو قدرت آمریکا واروپای غربی از یکسو و روسیـه از سوی دیگر رودرروی هم قرار مـی گیرند.
.روشن هست که بنا بر منطق مبارزۀ طبقاتی، نـه بنیـادهای رنگارنگ و نـه دول امپریـالیستی، ها و انقلابات و ها را بـه وجود نمـی آورند.اما دخالتشان درون غیبت احزاب و سازمان های مردمـی و پایـه دار، این ها را از اه دموکراتیک و مترقی دور مـی کند .ودر نتیجه اغلب این انقلابات رنگی با آنکه زیر پرچم دموکراسی صورت گرفتند نـه منجر بـه مردمسالاری شدند و نـه آزادی های بیشتری به منظور شـهروندان بـه ارمغان آورد.نمونـهء بارزش درون جمـهوری های سابق شوروی،گرجستان هست که درون زمان ساکاشویلی وقتی کـه با 96 درون صد آرا دوباره انتخاب شد ومجلس را درون اختیـار خود گرفت، را بر مطبوعات و رسانـه ها تحمـیل کرد.بازداشت های غیر قانونی و شکنجۀ مخالفان بارها توسط منابع حقوق بشری اعلام شده هست و سوء استفادهء مالی و فساد درون این کشوربیداد مـی کند.
«انقلاب نارنجی» اوکراین درون 2004- بعد از صربستان (سال 2000) – گرجستان «انقلاب گل سرخ» (سال 2003) و «انقلاب لاله ها» درون قیرقیزستان(2005) -.حکایت از آتشی مـی کرد کـه دامن اقمار و جمـهوری های سابق شوروی را گرفته بود. درون چنین شرایط هست که قدرت های امپریـالیستی و محافل وابسته بـه آنـها مجال تاخت و تاز پیدا مـی کنند.
مثلا روز 17 فوریـه 2002- مادلن آلبرایت – وزیر خارجۀ سابق آمریکا درون رابطه با بنیـاد آقای ژرژ سوروس- مـیلیـاردر معروف- [طبق اطلاعیـه بنیـاد بین المللی رنسانس IRE بنیـاد سوروس بین سال های 1999-1991، 50 مـیلیون دلار به منظور فعالیت هایش خرج کرده است]، نمایندگان 280 سازمان غیر دولتی را بـه اوکراین دعوت کرد که تا به حکومت وقت اعتراض نموده بر روند انتخابات ماه مارس نظارت کنند. شیوه های بـه کار شده درون «انقلاب گل سرخ» درون گرجستان درون اینجا هم بـه کار گرفته شد.در همایش داووس- ژانویـه 2004- رئیس انستیتوی دموکراتیک ملی آمریکا گفت :اوکراین- کلمبیـا- نیجریـه- و اندونزی چهار دموکراسی کلیدی درون آینده هستند. خانم مادلن آلبرایت با اشاره بـه نامۀ آقای جورج بوش (4 اوت 2003)- بـه آقای کوچما اخطار کرد کـه نباید بـه دنبال قدرت باشد و دعوت کرد کـه اوکراین بـه اتحادیۀ اروپا و ناتو بپیوندد. او همچنین مقامات اوکراین را بـه مجازات تهدید کرد. این امر واقعیت دارد کـه های جوانان چون« کمارا» درون گرجستان و« پورا» درون اوکراین [ kmara – بزبان گرجی معنای دیگر بس هست مـی دهد. و pora- بـه زبان اوکراینی بـه این معناست کـه زمان فرا رسیده است]- از سازمان های آمریکائی چون «انستیتوی جامعۀ آزاد» کـه تحت نام وجوه سوروس Fund Soros نیز مشـهور هست و یـا از « انستیتوی دموکراتیک ملی-» مبالغی دریـافت مـی کنند.
پیـامدهای محتمل رویدادهای اوکراین
وخامت بیشتر وضعیت اقتصادی و اجتماعی طبقۀ کارگر
با توجه بـه مجموعۀ داده های اقتصادی کـه در این نوشته ارائه دادیم و با توجه بـه پذیرش موافقت نامۀ همکاری اتحاد اروپا و سیـاست ریـاضت کشی ای اتحادیۀ اروپا، صندوق بین المللی پول وبانک جهانی بر اوکراین تحمـیل مـی کنند و رکود اقتصادی کـه به خاطر رویدادهای اخیر شدت یـافته هست و نیز قطع صادرات گاز روسیـه بـه اوکراین و غیره، کارگران و توده های زحمتکش اوکراین روزها، ماه ها و حتی سال های بسیـار دشواری را درون پیش رو خواهند داشت. وضعیت اقتصادی وخامت بار درون شرایط سیـاسی حاد کشور (وجود نوعی جنگ داخلی درون مناطق شرقی) و تنش های بین المللی و سربرآوردن و قدرت یـابی احزاب و دسته های ناسیونالیست و راست افراطی درون کشور و نفوذ آنـها درون هیأت حاکمۀ جدید مـی تواند موقعیت خطرناکی به منظور طبقۀ کارگر و نیروهای مبارزی کـه وابسته بـه دار و دسته های مرتجع گوناگون نیستند بـه وجود آورد.
اما این سرنوشتی مقدر و اجتناب ناپذیر نیست. رویدادهای اخیر مـی تواند زمـین�
� های بیداری طبقۀ کارگر و توده های زحمتکش را نیز فراهم کند: آنـها کـه حکومت یـانوکوویچ، یوشچنکو و تیموشنکو و کوچما را تجربه د و از هر کدام خاطرات تلخ فقر، بیکاری، فشارو اختناق، فساد، استثماروعوام فریبی دارند به منظور فهمـیدن ماهیت ارتجاعی حاکمان وقیح کنونی بـه زمان زیـادی نیـاز ندارند! فشار سیـاسی و اختناق و تهدید سازمان های چپ و تشکل های کارگری جزء برنامـه های این حکومت و دار و دسته های حامـی و روی کار آورندۀ آن است.
ناسیونالیسم و خطر راسبت افراطی درون اوکراین
یکی از نتایج رویداد های اخیر چنانکه گفته شد قدرت یـابی احزاب و گروه های راست افراطی ناسیونالیست و بعضا» فاشیستی درون اوکراین و رشد روزافزون آن و نفشی هست که درون «انقلاب نارنجی» و به ویژه درون رویدادهای اخیر«مـیدان» بازی کرده است. این موضوع نقطه ای مرکزی درون تحلیل اوضاع کنونی اوکراین است.
توجه کنیم کـه خشن شدن اعتراضات درون فوریـه و مارس 2014- و ایجاد مـیلیسیـای نظامـی و سازماندهی حمله بـه کاخ ریـاست جمـهوری و پارلمان، توسط این جریـان ها انجام گرفت و منجر بـه لغو توافق سه گانـه شد. اتحادیۀ اروپا و طرفدارانش کـه دموکراسی و حقوق بشر را دائما تکرار مـی کنند و در موافقت نامۀ همکاری نیز آنـها را درج کرده اند مـی توانند افتخار کنند کـه دار و دسته های شبه نظامـی نئو نازی و فوق راست شرایط «پذیرش» این موافقت نامـه را فراهم د و بی شک منتظر پاداش خود نیز از الیگارگ های جدید هستند. همـین شبه نظامـیان درون موقع رأی گیری درون مورد لغو زبان روسی بـه عنوان زبان رسمـی درون ایـالات شرقی، درون داخل و خارج پارلمان مستقر شده بودند و به اصطلاح آن را محافظت مـی د. بلافاصله بعد ازپیروزی مخالفان، شبه نظامـیان فاشیست درون نیروهای انتظامـی و نظامـی ادغام شدند.و مناصب مـهمـی را درون وزارت خانـه های دفاع و امنیت داخلی و دادستان عمومـی اشغال د.[.در دولت جدید اوکراین -4 وزیر اسووبودا وجود دارند.که همگی خواستار پیوستن اوکراین بـه ناتو هستند] غربی ها این نیروهای فاشیست را معان آزادی و دموکراسی مـی خوانند.آمریکا درون 20 سال گذشته 5 مـیلیـارد دلار بـه حمایت از اپوزیسیون اوکراین خرج کرده است.و ارتباطش با فاشیست های اوکراین بـه دورۀ ریگان بر مـی گردد.» (آلن وود…).
حمله بـه کنیسۀ (زابوریژیـا) درون جنوب شرقی کیف ویـا حملۀ وحشیـانـه بـه دبیر کمـیته حزب کمونیست لویو و شکستن جمجمـه اش، نمونـه های بارزی از شرارت های عناصر افراطی درون روزهای بعداز پیروزی است.
راست افراطی اوکراین بخش بزرگی از پایـه ها و مراجع خود را درون ناسیونالیستی سال های 1920 هنگامـی کـه لهستان و شوروی درون حال تقسیم مناطق اوکراین کنونی بین خود بودند- مـی یـابد. بعدا» فاشیسم ایتالیـا و همکاری با نازی ها و شرکت چندین گردان اوکراینی درون صفوف اس –اس هسته های مرکزی آنان را تغذیـه کرد.دو چهرۀ تاریخی این « استفان باندرا » و « رومن شوخویچ» هستند .که این دومـی فرمانده یک هنگ اوکراینی ارتش نازی بنام –Nachtigall- ( بلبل- هزاردستان) بود.هنوز هم اینـها درون 28 آوریل هر سال تاًسیس بخش – اس- اس اوکراین را درون گالیسی ( Waffen-SS-Galichina) جشن مـی گیرند. شاخۀ نئو نازی حکومت جدید درون اوکراین ،که از «مـیدان» برخاسته، ادامـه و مـیراث خوارهمکاری با نازی ها ووافن اس-اس (Waffen-SS)درجنگ دوم است. این ناسیونالیستی کـه در زمان حکومت شوراها درون خاموشی بـه سر مـی برد با استقلال اوکراین درون 1991، سراز خاک بـه در آورد و با تشکیل حزب سوسیـال – ناسیونالیست اوکراین (PSNU) از نو پدیدار شد. که تا سال های [دهۀ] 2000 این حزب بـه عنوان گروهی بیگانـه ستیز وافراطی باقی ماند. درون سال 2004-در جریـان «انقلاب نارنجی» با عوض لباسهای کهنۀ فاشیستی درجهت جلب نیروهای بیشتر، بـه نام «اسووبودا» (آزادی) وارد کارزار انتخاباتی شد و علامت نازی (Wolfsangel) خود را کنار گذاشت. ژان ماری لوپن- رهبر حزب «جبهۀ ملی» فرانسه (FN) درون کنگرۀ 2004 [این حزب] مـیهمان اصلی بود. حزب «اسووبودا» درون راستای نزدیکی بـه سایر احزاب راست افراطی اروپائی ،شعارهای ضد یـهودی و فاشیستی خود را بـه شعارهای ضد«سیستم» تغییر داد. رهبر اسووبودا- اولگ –تیـاگینبوک به منظور اولین بار درون سال 1998- وارد پارلمان شد. و هم او بود کـه علیرغم تغییرات ذکر شده درون بالا- اخیرا» با حمله بـه یـهودیـان و اعلام اینکه یک « مافیـای یـهودی- مسکوی» «Moscow-Jewish mafia» شـهر کیف را اداره مـی کند دوباره چهره نمود. اسووبودا درون انتخابات 2012 با اخذ 10.6در صد آرا و قرستادن 37 نماینده بـه پارلمان بـه اهمـیتی چون همتراز هایش درون فرانسه و اتریش رسید. بـه گفتۀ آندراس اوملند،« حزب اسووبودا بـه احتمال زیـاد درون پی توصیـه های جبهۀ ملی فرانسه ،حتی یک برنامۀ اقتصادی با ابعاد اجتماعی نیز تنظیم کرده هست که شامل از نو ملی برخی ازموًسسات- مالیـات بندی تصاعدی بر سود- و یـا مبارزه علیـه سلطۀ الیگارک ها برسیستم اقتصادی و سیـاسی است.این اقدامات با وعدهء مبارزۀ سرسختانـه با فساد، بـه شدت برخی از راًی دهندگان را بـه خود جذب کرده است. از جمله خرده کارفرماها و طبقات متوسط کـه از بحران و پارتی بازی ها کـه همچنان بعد از انتخاب ویکتور یـانوکوویچ ادامـه داشته و شدت نیز یـافته است-بسیـار رنج اند.»-(لوموند دیپلوماتیک- فارسی- مارس 2014).
فساد و بوروکراسی درون گروه حاکم و اپوزیسیون و نبود سازمان ها و احزاب مترقی پایـه دار ؛خلائی بـه وجود آورده کـه شعارها و برنامـه های عوام فریبانـهء اسووبودا را به منظور بخشی از توده ها جذاب نموده است. کارگران وزحمتکشانی کـه در غرب و مرکز اوکراین بـه سمت
این جریـان ها جذب مـی شوند ویـا برعکارگران صنایع عظیم قسمت شرقی کـه چشم امـید بـه روسیـه دوخته اند و منتظرند کـه به آنـها کمک کند درون اشتباه عظیمـی بـه سر مـی برند.مثلاً ایـالت دون باس کـه سرزمـین حاصلخیزی هست وروزی مایـهء افتخار شوروی بوده ، امروزه دچار آنچنان فاجعهء اقتصادی گردیده کـه زمـینـه ساز اعتراضات متعدد کارگری هست . از آنجمله وحزب 1500هریونیـاس-(Hryvnia)- 93 یورو- ولی این.معدنچیـان کـه شاهد افول فعالیت اقتصادی اشان هستندهنوز رو بگذشته و چشم بـه همسایـهء شرقی دارند..
برنامۀ سیـاست خارجی اسووبودا با تاًکید بر هویت ملی و ضد روسی ،اساسا» بر محور پیوستن بـه سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) مـی چرخد.باز مسلح شدن بـه سلاح های هسته ای و خروج از همۀ نـهادهای همکاری وابسته بـه روسیـه ،جنبه های دیگر این سیـاست را تشکیل مـی دهد. «ایوری لوچنکو» یکی از کادرهای حزب ،سیـاست فرهنگی و اجتماعی اسووبودا را بخوبی خلاصه کرده است.:«ما مع ارزش های خانواده ، مع اروپای ملت ها- و ضد چند فرهنگی هستیم..که بنظر من سیـاستی به منظور در هم آمـیختن فرهنگ های گوناگون هست و این ممکن نیست…این منطقی نیست کـه در یک شـهر فرهنگ های مختلف باهم همزیستی کنند.این انجام شدنی نیست»باوجود موفقیت های اسووبودا- چرخش های آن بنظر برخی از راست گرایـان افراطی ، مماشات جویـانـه تلقی مـی شود و در سمت راست آن گروههائی دیگر سربرآورده اند مـهمترین این گروهها –باندرا –BANDERA-(استفان باندرا)-گروهی کـه متهم بـه همکاری با فاشیستها و نازیسم هست ،اخیرا» درون شورش های مـیدان فعال شده و مـیلیس های آنـها درون حمله بـه قرارگاهها و نـهادهای رژیم دست داشتند.
گروهی دیگر پراوی سکتور(Praviy Sektor )-است کـه از مـیان شعله های آتش خیـابان گروشسکی بیرون آمدند و بسرعت هزاران نفر را بدور خود جمع د. اخیرا» پارلمان اوکراین راًی بـه ایجاد یک گارد ملی داده هست . با نفوذ عناصر افراطی درون نیروهای نظامـی ،بیم و خطر الحاق آنـها بـه راست افراطی «پراوی سکتور» زیـاد است.«هرچند « مـیدان»از اصالت وروحیـهء شـهروندی برخورداراست وجایگاه مـهمـی درون همگانی مردم اوکراین درب آزادی و دموکراسی و استقلال دارد.اما با وجود این عناصردررهبری ؛دورنمای سازنده ای راپیش روی نمـی گذارد».(همانجا)
مقایسه ای بین «بهار عربی» و « انقلاب های رنگی» بدون شبیـه سازی به منظور نتیجه گیری بحث ما جالب است.
در آنجا نیز بعد از فروپاشی اتحاد شوروی واز بین رفتن چتر حمایتی کـه بر بالای سر کشورهائی چون عراق – لیبی – سوریـه و حتی سودان برپا شده بود اوضاع بین المللی بـه ضرر حکومت های مستبد مستقر درون این کشورها تغییر کرد. درون آنجا هم ،غرب درون ابتدا سعی کرد با تحبیب سران این کشورها آنـها را بـه حوزهء نفوذ خود بکشاند. و خلاً حضور شوروی را پر کند. فرانسه و آمریکا از هیچ اقدامـی به منظور نزدیکی و جلب صدام حسین – معمر القذافی- بشار الاسد و سایر دیکتاتورهای عرب چون بن علی و مبارک کوتاهی ند. اما وقتی نسیم بهار عربی شروع بـه وزیدن و پایـه های دیکتاتوری های عرب شروع بـه لرزیدن کرد، آنـها با تعویض استراتژی ودر پوشش معان حقوق بشر ومنادیـان آزادی و دموکراسی بـه دخالت درون این کشورها که تا حد حملۀ نظامـی بـه لیبی و سوریـه اقدام د..در استراتژی غرب، مسألۀ دسترسی آسان تر بـه انرژی و تاًمـین منابع آن- گشودن بازارها ی مصرف کالا و سرمایـه – حضور نظامـی و سیـاسی درون منطقه ای با اهمـیت فوق العادۀ استراتژیک نقش درجۀ اول را بازی مـی کنند. اگر درون این مـیان مردم تونس سعی کرده اند سرشان را از گرداب کنونی خارج نگه دارند بـه یمن قدرت سندیکای مستقل کارگران و حضور جامعهء مدنی زنده و فعال ،مانند زنان و وکلا مـی باشد کـه توانسته اند که تا اینجا درون مقابل موج اسلام گرائی و انتگریسم مقاومت کنند.
مردم اوکراین همچون توده های عرب بین چکش و سندان گیر کرده اند. درون اینجا توهم بـه اروپا و روسیـه وبیدار شدن دیو ناسیونالیسم افراطی جای مدینۀ فاضلۀ خیـالی اسلام ناب و انتگریسم جنایتکار اسلامـی را گرفته هست و به منظور رهائی از این دوزخ ، کارگران و زحمتکشان شرق و غرب اوکراین و تو ده های مناطق مختلف آن،راهی جز وحدت ومبارزهء مشترک بر علیـه اُلیگارشی سرمایـه داری و دولت های رنگارنگ حامـی و خادم آنـها ندارند اصلی ترین دغدغۀ خاطر.« اصلاح طلبان » لیبرال و نئو لیبرال غرب گرا چون الیگارک ها و تکنوکرات های شرق گرا کـه قدرت سیـاسی را درون این 24 سال باهم تقسیم کرده اند خدمت بـه الیگارک های ریز و درشت غرب و شرق و حامـیان و شرکای اروپائی و آمریکائی و روسی آنـها مـی باشد. زدودن توهمات ناسیونالیستی وطرد هر گونـه گرایشی کـه در مـیان کارگران تفرقه ایجاد کند شرط مقدم درجهت وحدت و سازماندهی مستقل کارگران و زحمتکشان درون راه رهائی است.
1- شبه جزیرهء کریمـه با جمعیتی حدود 2.3 مـیلیون نفر با اکثریتی قومـی روس- درون 200 سا ل گذشته تحت قیمومـیت و تسلط روسیـه قرار داشته است.در 1783-روسیـهء تزاری این منطقه را ضمـیمـهءخود ساخت.در 1954-خروشچف درون یک ژست غیر منتظره و درسالروز مراسم بزرگداشت –هولودومور- قربانیـان قحطی و گرسنگی درون سالهای رفرم ارضی- آنرا بـه اکراین داد کـه آنروز بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود. ترکیب قومـی مردم کریمـه بطور عمده از 58 درون صد روس – 24 درصد اکراینی و 12 درصد تاتار تشکیل مـی شود.تاتارها کـه از زمان حملهء مغولها درون این سرزمـین مستقر شده بودند. درون 1944- بعد از جنگ دوم توسط استالین بـه بهانـهء همکاری با نازی ها بزور بـه مـهاجرت فرستاده شدند .ولی بعد از استقلال اکراین دوباره بـه کریمـه بازگشت�
�د. بدنبال حوادث کیف وبالاگرفتن موج نگرانی درون مـیان مردم روسی زبان شرقی و روس کریمـه از تسلط گالیسی ها وراست های افراطی درون آنجا ،روسیـه فرصت را غلیمت شمرد که تا موقعیت استراتژیک خود را درون دریـای سیـاه تقویت کند.از آنجا کـه ناوگان دریـائی روسیـه درون محل حضور داشته و پایگاه نظامـی او درون سباستوپول قرار دارد .اشغال کریمـه به منظور نیروهای روسیـه بسیـار سهل مـی نمود.در 27 فوریـه این امر بسادگی انجام شد.فرمول جاری کـه این اشغال به منظور حفاظت مردم هست وتا زمانیکه وضعیت سیـاسی بحالت عادی درآید،ادامـه خواهد داشت.درست مثل اشغال گرجستان درون سال2008-بکار شد.استقبال اکثریت مردم از این امر غیر قابل انکار هست و و روسیـه با وقوف بـه این امر در16-مارس با انجام یک هم پرسی بـه آن رسمـیت بخشید.اکثریت قریب بـه اتفاق مردمـی کـه بپای صندوق های راًی رفتند ؛به آن راًی مثبت دادند.(96.7 درون صد بنا بـه آمار رسمـی)- بحران کریمـه بزرگترین رویـاروئی غرب وشرق بعد از جنگ سرد است.رئیس جمـهور چک-مـیلوش زمن- وقایع کریمـه را با تعرض شوروی بـه چکسلواکی درون 1968- مقایسه کرد.
اتهام نقض حقوق بین المللی و غیر قانونی خواندن آن ،با پراتیک جاری درون تمام سالهای بعد از جنگ دوم و بویژه سالهای اخیر نمـی خواند. اگرچه درون مطامع توسعه طلبانـه و امپریـالیستی روسیـه درون این مساًله شکی نیست.ولی از نظر حق تاریخی کـه در بالا بـه آن پرداختم و یـا حق تعیین سرنوشت کـه بیشتر مورد نظر ما است،عمل مردم کریمـه درون انتخاب پیوستن بـه روسیـه ،قابل فهم است.اگرچه پر واضح هست تازمانیکه نظام جاری حاکم است،برای توده های مردم وکارگران وزحمتکشان کریمـه واقلیتهای قومـی آن ،آش همان آش هست و کاسه همان کاسه – سرمایـهءهای روسی و یـا اکراینی و یـا اروپائی .به ملیت و زبان و مذهب وقومـیت آنـها کار زیـادی ندارند.هدف همـهء آنـها استثمار وکسب سود بیشتر هست و بس؛.اتهام تجریـه طلبی بـه روسها از طرف آمریکاو اروپا ،ریـا کاری ای بیش نیست.سیـاست یک بام و دو هوای آنـها ،تمام ادعاهایشان را نقش بر آب مـی کند.چرا کـه دیر زمانی نیست کـه آنـها یوگسلاوی را تکه پاره د.17 فوریـه 2008- 9سال بعد از یورش مسلحانـه بـه صربستان و جدائی کوسوو از صربی- پارلمان این ایـالت آلبانی زبان صربی راًی بـه استقلال آن داد .و بلافاصله فرانسه و سایر کشورهای غربی بـه استثنای اسپانیـا و روسیـه آن را برسمـیت شناختند. بدون آنکه از این «بی قانونی» خم بـه ابرو بیـاورند.بیـاد آوریم کـه در 2001-افعانستان – در2003- عراق –و درون 2011 لیبی آماج حمله و اشغال کشورهای غربی گردید .و حکومتهای آنـها سرنگون .و تعویض گردیدند. روسیـه کـه قدرتی بالقوه خطرناک به منظور منافع امپریـالیسم غربی هست و دارای منافع «حیـاتی» درون حوزهءنفوذ خویش است.دچار شکستی استراتژیک درون عراق و یوگسلاوی و لیبی شد. واین بار با درس گیری از ااشتباهاتش ،در سوریـه و اکراین عقب ننشست.همکاری نظامـی کـه آمریکا و آلمان بـه اکراین پیشنـهاد کرده اند ،مقدمـهء الحاق این کشور بـه ناتو است.که این تحریکی خصمانـه برعلیـه روسیـه بـه حساب مـی آید. واین به منظور این کشور غیر قابل قبول است.سرایت بحران بـه مناطق شرقی و لشگرکشی حکومت جدید بـه آنجا ،داوجدیدی را درون مقابل مردم اکراین و مجموعهءنیروهای درون گیر بوجود آورده است. آمریکا خود بـه ضعفی کـه در اینجا دارد واقف هست جان مک کین رقیب جمـهوری خواه اوباما و جان کری وزیر خارجه اش اخیرا» اظهار کرده اند کـه -«روسیـه به منظور جدا بخش شرقی اکراین احتیـاج بـه لشگرکشی ندارد.زیرا اکثریت مردم این منطقه از آن حمایت مـیکنند.
منابع
- لوموند دیپلوماتیک – دسامبر 2013- مقالۀ «اوکراین خود را از مدار اروپا کنار مـی کشد»
- لوموند دیپلوماتیک – ژانویـهء 2005- مقالۀ «مـهره های متعدد شطرنج اوکراین»
- لوموند دیپلوماتیک – مارس 2014- امانوئل دریفوس، «تندروهای ناسیونالیسم درون اوکراین»
- لوموند دیپلوماتیک – اکتبر 2005- ویکن چتریـان، «انقلاب های نمایشی درون مشرق زمـین»
- لوموند دیپلوماتیک- آوریل 2014- مقالۀ «اُلیگارشی درون اوکراین»
- آلن وود (Alan Woods)، «اوکراین کجا مـی رود؟» مجلۀ انترناسیونال گرایش مارکسیست، 13 مارس 2014
- اسلاوُمـیر ماتوژاک، «دموکراسی اُلیگارشی محور، نفوذ گروه هایب و کار درون سیـاست اوکراین»، از انتشارات مرکز مطالعات شرقی OSW ، سپتامبر 2012 ، ورشو، لهستان.
- فونداسیون رُبر شومن، گروه ناظر بر انتخابات-2 مـه 2014- سایت اینترنتی
- آلن وود، «روسیـه،اوکراین و غرب»، 24 فوریـه 2014، ترجمۀ مـهرداد امامـی
- جک شارپلز و آندرو جاج، «عرضۀ گاز روسیـه بـه اروپا: احتمال و تأثیر بالقوۀ قطع انتقال گاز از طریق اوکراین»، 20 مارس 2014 ، از انتشارات «فوروم ژئوپلیتیک اروپائی»
- سیمون پیرانی، جیمز هندرسن، آنوک اُنُره، هوارد راجرز و کاتیـا یـافیماوا، «معنی بحران اوکراین به منظور بازارهای گاز چیست؟»، «مؤسسۀ مطالعات انرژی آکسفورد»، دانشگاه آکسفورد، مارس 2014
- بُهدان هاراسیمـیو، «انقلاب نارنجی و علت پژمردگی آن»، «انجمن علوم سیـاسی کانادا»، ژوئن 2007
- آلبرتو لیوی، «سیستم حزبی اوکراین….»، دانشگاه مقدونیـه، فوریـه 2014
- تادوژ اولزانسکی، «پیروزی انتخاباتی حزب اسووبودا، نتایج آن درون سیـاست اوکراین»، مرکز مطالعات شرقی، ورشو 28 نوامبر 2012
منابع یک رشته اسناد و آمارهای مورد استفاده درون متن ذکر شده اند.
در تهیـهء آمار و جدول های اقتصادی و تنظیم و ویرایش این مقاله کمکهای سهراب شباهنگ بسیـار ارزشمند بوده است
.
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
[پیش زمـینـه ها و پی آمد های بحران اوکراین | مجله هفته پیش بینی کامرسانت درباره آیندۀ برجام]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 30 Jun 2018 19:24:00 +0000